در یک شب زمستانی سرد ، ملا  در رختخواش خوابیده بود که ناگهان صدای هیاهو و غوغایی از کوچه بلند شد . زن ملا به او گفت که بیرون برود و ببیند که چه خبر است . ملا گفت :…