غروب است. ذرات درشت برف آبدار گرد فانوس‌هایی که تازه روشن شده، آهسته می‌چرخد و مانند پوشش نرم و نازک روی شیروانی‌ها و پشت اسبان و بر شانه و کلاه رهگذران می‌نشیند. “یوآن پوتاپوف” درشکه‌چی، سراپایش سفید شده، چون شبحی…

آنتوان چخوف

ابویزید بسطامی را پرسیدند که این پایگاه به دعای مادر یافتی، این معروفی (شهرت) به چه یافتی؟ گفت: آن را هم به دعای مادر، که شبی مادر از من آب خواست. بنگریستم در خانه آب نبود، کوزه برداشتم. به جوی…

قدرت دعای مادر

یک شب در خوابگاه دانشجویی شهرستان بودیم که صحبت به حجاب در ایران و خارج از ایران کشیده شد. سمت مقابل بحث من می گفت: ایرانی ها مثل خارجی ها جنبه ندارند وگرنه با سرلخت و دامن راه رفتن، هیچ…

حاضری خواهر و مادر خودت ...؟

در افسانه های شرقی قدیم آمده است که یکی از پادشاهان بزرگ برای جاودانه کردن نام و پادشاهی خود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بی نظیر باشد و تالار اصلی ان در عین شکوه و بزرگی…

داستان جالب قصر پادشاه

 ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟ مادر گفت : ۲۵ سال قبل در همین موقع شب…