امروز در نایت ملودی بازیگر نقش گلنار در سریال گیلدخت دانلود استیکر واتساپ خنده دار برای ایفون سفر به مریخ چقدر طول میکشد؟ بهترین فیلم های جشنواره فجر ۱۴۰۲ طرز تهیه لوکوم پرتقال طرز تهیه سیر سیاه روی بخاری نقد فیلم عروسی مردم علت قتل داریوش مهرجویی و همسرش – قاتل که بود؟ طرز تهیه کله جوش با ماست و بادمجان فال عطسه تایلندی چه حرکاتی در بدنسازی باعث افزایش قد میشود؟ طرز تهیه موچی شکلاتی بررسی فیلم سینمایی سنگدل ۲۰۲۳ داستان سریال عقرب عاشق جاهای دیدنی تبریز و اطراف آن طرز تهیه روغن دنبه فیلم سینمایی شهر هرت با بازی پژمان جمشیدی طرز تهیه شیرینی اسکار گردویی و کنجدی درمان پوکی استخوان و درد مفاصل طرز تهیه خامه کیک با خامه صبحانه این یاس زیبای دامن نرگس ، یا طاووس اهل بهشته که شـد نگیـن یـا بقـیه الله ، زیـنت پـرای فرشته خیمه سبزشه باغ گل یاس وقت نماز خیلی شبیه زهراس قد و بالاش قیامته به قرآن شـجاع و پهلوونه مثل… پیشرفت کار به مانع و مشکل برخورد کردن. گور بر وزن موز و معرب آن جوز و به معنی گردو است، و گره گوزی یا گره جوزی نوعی گره است که در قدیم بین روستاییان و عشایر زیاد معمول بود، … یکی از شاگردان شیخ انصاری می گوید: «در دورانی که در نجف اشرف نزد شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که بندها و طناب های متعددی در دست داشت. از شیطان پرسیدم: “این بندها… بیشتر مردم منتظر فرا رسیدن سال نو هستند تا دوباره به عادت های کهنه مشغول شوند . (پائولو کوئلیو) ◊◊◊◊◊◊◊ جملات فلسفی و زیبای بزرگان ◊◊◊◊◊◊◊ بخشودن کسی که به تو بدی کرده تغییر گذشته نیست ، تغییر… ابرهای غارتگر دیرزمانی پیروز نخواهند ماند، دیر زمانی صاحب آسمان نخواهند بود و اختران را تنها به ظاهر در کام خود فرو می برند. والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊ تو نباید آنچه را ثروت و مال… روزی حضرت موسی به خداوند عرض کرد: ای خدای دانا وتوانا ! حکمت این کار چیست که موجودات را میآفرینی و باز همه را خراب میکنی؟ چرا موجودات نر و ماده زیبا و جذاب میآفرینی و بعد همه را نابود… مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده . شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین ، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت. متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت… یک روز صبح «بودا» در بین شاگردانش نشسته بود که مردی به جمع آنان نزدیک شد و پرسید: آیا خدا وجود دارد؟ «بودا» پاسخ داد: بله، خدا وجود دارد. بعد از ناهار سروکلهی مرد دیگری پیدا شد که پرسید: آیا… ﻧﻮﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﺟﻪ ﻫﻮﺵ ﺷﻨﺪﻩ ﺑﻮ ﻣﺮﺩﺍﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮐﺮﻩ ﺑﻮﺳﺘﻪ ﺑﻮ ﺧﻮ ﺍﻣﺮﺍ ﮔﻔﺘﯽ ﻣﻦ ﺍﺧﺮ ﭼﺎﻕ ﻧﯽ ﺍﻡ ﻣﻔﺖ ﺧﻮﺭﻩ ﺍﻋﯿﺎﻧﻪ ﻗﺮﻣﺴﺎﻍ ﻧﯽ ﺍﻡ ﻣﯽ ﭘﺎ ﺍﮔﺮ ﮐﺞ ﺑﺸﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﻪ ﻣﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﻭﺧﺎﻟﻪ ﭼﻮﺑﻢ ﮐﯽ ﺧﻮﺭﻡ ﮐﺲ ﺑﻪ… سرم دادی و سامانم ندادی به جز بخت پریشانم ندادی خدایا هرچه اشک اندر جهان بود به من دادی و دامانم ندادی چو شمع کاروان آواره ماندم شبم دادی شبستانم ندادی دلی خونین به من دادی چو غنچه ولی لبهای… کشیش اینطور شروع کرد: «وقتی من پسربچه بودم، مادربزرگم در بازی منوپولی[۱] استاد بود. هر وقت ما دو تا با هم بازی میکردیم، اون کاملاً منو شکست میداد و در پایان بازی، صاحب همهچی بود. جادهی عریض، پارک و… هر… شهری بود که همه اهالی آن دزد بودند. شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمی داشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه.حوالی سحر با دست پر به خانه… یکى، در پیش بزرگى از فقر خود شکایت مىکرد و سخت مىنالید . گفت: خواهى که ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟ گفت: البته که نه . دو چشم خود را با همه دنیا عوض نمىکنم. گفت:… همین چند روز پیش، «یولیا واسیلی اِونا » پرستار بچههایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم . به او گفتم:بنشینید«یولیا واسیلی اِونا»! میدانم که دست و بالتان خالی است امّا رودربایستی دارید و آن را… غروب است. ذرات درشت برف آبدار گرد فانوسهایی که تازه روشن شده، آهسته میچرخد و مانند پوشش نرم و نازک روی شیروانیها و پشت اسبان و بر شانه و کلاه رهگذران مینشیند. “یوآن پوتاپوف” درشکهچی، سراپایش سفید شده، چون شبحی… زنی که در حومه شهر زندگی می کرد می خواست خانه و اثاثیه اش را بفروشد. زمستان بود و چنان برف سنگینی باریده بود که تقریبا محال بود که هیچ ماشین یا کامیونی بتواند تا در خانه اش برسد. منتها… الیوربیکن در بالای خانه ای مشرف به گرین پارک زندگی میکرد. او آپارتمانی داشت؛ صندلیها که پنهانشان کرده بودند، در زوایایی مناسب قرار داشتند. کاناپهها که روکی برودری دوزی شده داشتند، درگاه پنجرهها را پر کرده بودند. پنجرهها، سه پنجره… هر بشری می تواند در ژرفای اندیشه ی خود پناهگاهی بسازد و در آن جای امن، هر گلوله ی سنگین و گران و هر سخن نابجا و نیشدار و مسمومی را ناچیز شمرد. آندره موروا •.•.•.•.•.•.• سخنان زیبا و… خانواده بسیار فقیری بودند که در یک مزرعه و یک کلبه کوچک کنار مزرعه کار و زندگی میکردند، کلبه آنها نه اتاقی داشت و نه اسباب و اثاثیه ای. اعضای خانواده از برداشت محصولات… خانواده بسیار فقیری بودند که در… آه ای مردی که لبهای مرا از شرار بوسه ها سوزانده ای هیچ در عمق دو چشم خامشم راز این دیوانگی را خوانده ای هیچ می دانی که من در قلب خویش نقشی از عشق تو پنهان داشتم هیچ می… هنوز در نفسم عطر بال چلچله هاست بیا که معنی پرواز محو خاطره هاست دریچه ی زمین را غروب خواهد بست و دست عشق همیشه کلید مسئله هاست ترسم که تو هم یار وفادار نباشی عاشق کش و معشوق نگه… امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می آیم این اشک های من از سردلتنگی است دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت کاش بودی… امروز دلم آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردم می دانم جای… مادر بهشت من همه آغوش گرم تست گوئی سرم هنوز به بالین نرم تست مادرحیات با تو بهشت است و خرّم است ور بی تو بود هر دو جهانش جهنّم است ما را عواطف این همه از شیر مادر … زندگی محروم تکرارست و بس چون شرر این جلوه یک بارست و بس از عدم جویید صبح ای عاقلان عالمی اینجا شب تارست و بس از ضعیفی بر رخ تصویر ما رنگ اگر گل میکند بارست و بس غفلت ما… آداب و رسوم مردم گیلان آیینها و مراسمی که در طول زندگی یک فرد انجام می شود ومحور انجام آن، فرد انسان است.در این بخش آیینها و مراسمی انجام می گیرد که به مقاطع مختلف زندگی یک فرد, از تولد… تساوی معلم پای تخته داد می زد صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود ولی آخر کلاسی ها لواشک بین خود تقسیم می کردند وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می… |