این یاس زیبای دامن نرگس ، یا طاووس اهل بهشته که شـد نگیـن یـا بقـیه الله ، زیـنت پـرای فرشته خیمه سبزشه باغ گل یاس وقت نماز خیلی شبیه زهراس قد و بالاش قیامته به قرآن شـجاع و پهلوونه مثل…

اشعار ولادت حضرت مهدی (عج)

پیشرفت کار به مانع و مشکل برخورد کردن. گور بر وزن موز و معرب آن جوز و به معنی گردو است،  و گره گوزی یا گره جوزی نوعی گره است که در قدیم بین روستاییان و عشایر زیاد معمول بود، …

ضرب المثل كار به گره گوزی افتاده

یکی از شاگردان شیخ انصاری می گوید: «در دورانی که در نجف اشرف نزد شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که بندها و طناب های متعددی در دست داشت. از شیطان پرسیدم: “این بندها…

امثال تو نیازی به طناب ندارد

بیشتر مردم منتظر فرا رسیدن سال نو هستند تا دوباره به عادت های کهنه مشغول شوند . (پائولو کوئلیو)   ◊◊◊◊◊◊◊ جملات فلسفی و زیبای بزرگان ◊◊◊◊◊◊◊   بخشودن کسی که به تو بدی کرده تغییر گذشته نیست ، تغییر…

جملات زیبا و آموزنده از بزرگان جهان

ابرهای غارتگر دیرزمانی پیروز نخواهند ماند، دیر زمانی صاحب آسمان نخواهند بود و اختران را تنها به ظاهر در کام خود فرو می برند. والت ویتمن   ◊◊◊◊◊◊◊ جملات والت ویتمن ◊◊◊◊◊◊◊   تو نباید آنچه را ثروت و مال…

سخنان زیبای والت ویتمن

روزی حضرت موسی به خداوند عرض کرد: ای خدای دانا وتوانا ! حکمت این کار چیست که موجودات را می‌آفرینی و باز همه را خراب می‌کنی؟ چرا موجودات نر و ماده زیبا و جذاب می‌آفرینی و بعد همه را نابود…

داستان جالب گوهر پنهان

مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده . شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین ، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت. متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت…

همسايه دزد

یک روز صبح «بودا» در بین شاگردانش نشسته بود که مردی به جمع آنان نزدیک شد و پرسید: آیا خدا وجود دارد؟ «بودا» پاسخ داد: بله، خدا وجود دارد. بعد از ناهار سروکله‌ی مرد دیگری پیدا شد که پرسید: آیا…

راههای رسیدن به خدا

ﻧﻮﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﺟﻪ ﻫﻮﺵ ﺷﻨﺪﻩ ﺑﻮ ﻣﺮﺩﺍﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮐﺮﻩ ﺑﻮﺳﺘﻪ ﺑﻮ ﺧﻮ ﺍﻣﺮﺍ ﮔﻔﺘﯽ ﻣﻦ ﺍﺧﺮ ﭼﺎﻕ ﻧﯽ ﺍﻡ ﻣﻔﺖ ﺧﻮﺭﻩ ﺍﻋﯿﺎﻧﻪ ﻗﺮﻣﺴﺎﻍ ﻧﯽ ﺍﻡ ﻣﯽ ﭘﺎ ﺍﮔﺮ ﮐﺞ ﺑﺸﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﻪ ﻣﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﻭﺧﺎﻟﻪ ﭼﻮﺑﻢ ﮐﯽ ﺧﻮﺭﻡ ﮐﺲ ﺑﻪ…

شیون فومنی

سرم دادی و سامانم ندادی به جز بخت پریشانم ندادی خدایا هرچه اشک اندر جهان بود به من دادی و دامانم ندادی چو شمع کاروان آواره ماندم شبم دادی شبستانم ندادی دلی خونین به من دادی چو غنچه ولی لبهای…

سرم دادی و سامانم ندادی (بهادر یگانه)

کشیش این‌طور شروع کرد: «وقتی من پسربچه بودم، مادربزرگم در بازی منوپولی[۱] استاد بود. هر وقت ما دو تا با هم بازی می‌کردیم، اون کاملاً منو شکست می‌داد و در پایان بازی، صاحب همه‌چی بود. جاده‌ی عریض، پارک و… هر…

کشیش

شهری بود که همه اهالی آن دزد بودند. شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمی داشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه.حوالی سحر با دست پر به خانه…

ايتالو کالوينو

یکى، در پیش بزرگى از فقر خود شکایت مى‏کرد و سخت مى‏نالید . گفت: خواهى که ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟ گفت: البته که نه . دو چشم خود را با همه دنیا عوض نمى‏کنم. گفت:…

امام محمد غزالی

همین چند روز پیش، «یولیا واسیلی ‌‌‌‌اِونا » پرستار بچه‌‌‌هایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم . به او گفتم:بنشینید«یولیا واسیلی ‌‌‌‌‌اِونا»! می‌‌‌‌دانم که دست و بالتان خالی است امّا رودربایستی دارید و آن را…

آنتوان چخوف

غروب است. ذرات درشت برف آبدار گرد فانوس‌هایی که تازه روشن شده، آهسته می‌چرخد و مانند پوشش نرم و نازک روی شیروانی‌ها و پشت اسبان و بر شانه و کلاه رهگذران می‌نشیند. “یوآن پوتاپوف” درشکه‌چی، سراپایش سفید شده، چون شبحی…

آنتوان چخوف

زنی که در حومه شهر زندگی می کرد می خواست خانه و اثاثیه اش را بفروشد. زمستان بود و چنان برف سنگینی باریده بود که تقریبا محال بود که هیچ ماشین یا کامیونی بتواند تا در خانه اش برسد. منتها…

داستان کوتاه ایمان

الیوربیکن در بالای خانه ای مشرف به گرین پارک زندگی می‌کرد. او آپارتمانی داشت؛ صندلی‌ها که پنهانشان کرده بودند، در زوایایی مناسب قرار داشتند. کاناپه‌ها که روکی برودری دوزی شده داشتند، درگاه پنجره‌ها را پر کرده بودند. پنجره‌ها، سه پنجره…

آدلاین ویرجینیا وولف

هر بشری می تواند در ژرفای اندیشه ی خود پناهگاهی بسازد و در آن جای امن، هر گلوله ی سنگین و گران و هر سخن نابجا و نیشدار و مسمومی را ناچیز شمرد. آندره موروا   •.•.•.•.•.•.• سخنان زیبا و…

سخنان زیبا و آموزنده آندره موروا

خانواده بسیار فقیری بودند که در یک مزرعه و یک کلبه کوچک کنار مزرعه کار و زندگی می‌کردند، کلبه آنها نه اتاقی داشت و نه اسباب و اثاثیه ای. اعضای خانواده از برداشت محصولات… خانواده بسیار فقیری بودند که در…

معنای دوست داشتن واقعی!

آه ای مردی که لبهای مرا از شرار بوسه ها سوزانده ای هیچ در عمق دو چشم خامشم راز این دیوانگی را خوانده ای هیچ می دانی که من در قلب خویش نقشی از عشق تو پنهان داشتم هیچ می…

فروغ فرخزاد

هنوز در نفسم عطر بال چلچله هاست بیا که معنی پرواز محو خاطره هاست دریچه ی زمین را غروب خواهد بست و دست عشق همیشه کلید مسئله هاست ترسم که تو هم یار وفادار نباشی  عاشق کش و معشوق نگه…

اشعار عاشقانه

 امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می آیم این اشک های من از سردلتنگی است دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت کاش بودی… امروز دلم آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردم می دانم جای…

جملات زیبا به یاد مادر

  مادر  بهشت  من  همه  آغوش گرم تست گوئی   سرم    هنوز   به  بالین  نرم تست مادرحیات با تو بهشت است و خرّم  است ور  بی  تو بود  هر دو جهانش جهنّم است ما را عواطف این همه  از شیر  مادر …

شعرهایی درباره ی مادر

زندگی محروم تکرارست و بس چون شرر این جلوه یک بارست و بس از عدم جویید صبح ای عاقلان عالمی اینجا شب تارست و بس از ضعیفی بر رخ تصویر ما رنگ اگر گل میکند بارست و بس غفلت ما…

بیدل دهلوی

آداب و رسوم مردم گیلان آیینها و مراسمی که در طول زندگی یک فرد انجام می شود ومحور انجام آن، فرد انسان است.در این بخش آیینها و مراسمی انجام می گیرد که به مقاطع مختلف زندگی یک فرد, از تولد…

آداب و رسوم مردم گیلان

 تساوی معلم پای تخته داد می زد صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود ولی ‌آخر کلاسی ها لواشک بین خود تقسیم می کردند وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می…

شعرهایی خسرو گلسرخی