re1119

قال الله تبارک و تعالی : «و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»[۱]
« من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این طریق تکامل یابند و به من نزدیک شوند».
عبادت راز آفرینش
از مهمترین سؤالاتی که هر کس از خود می‌کند این است که «ما برای چه آفریده شده‌ایم؟» و «هدف آفرینش انسان‌ها و آمدن به این جهان چیست؟»
آیات فوق به این سئوال مهم و همگانی با تعبیرات فشرده و پرمحتوایی پاسخ می‌گوید و می‌فرماید: «من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.»
«و ما خلقتُ الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»
آیات مورد بحث تنها روی مساله‌ی عبودیت و بندگی تکیه می‌کند، و با صراحت تمام آن را به عنوان هدف نهایی آفرینش جن و انس معرفی می‌نماید.
هدف اصلی همان «عبودیت» است که در آیات مورد بحث به آن اشاره شده، و مساله‌ی «علم و دانش» و «امتحان و آزمایش» اهدافی هستند که در مسیر عبودیت قرار می‌گیرند، و «رحمت واسعه‌ی خداوند» نتیجه‌ی این عبودیت است.
به این ترتیب روشن می‌شود که ما همه برای عبادت پروردگار آفریده شده‌ایم، اما مهم این است که بدانیم حقیقت «عبادت» چیست؟
آیا تنها انجام مراسمی مانند رکوع و سجود و قیام و قعود و نماز و روزه منظور است؟ یا حقیقتی است ماورای اینها؟ هر چند عبادات رسمی نیز همگی واجد اهمیتند.
معنی عبد در لغت
برای یافتن پاسخ این سئوال باید روی واژه‌ی «عبد» و «عبودیت» تکیه کرد و به تحلیل آنها پرداخت.
«عبد» از نظر لغت عرب به انسانی می‌گویند که سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، اراده‌اش تابع اراده‌ی او، و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالک چیزی نیست، و در اطاعت او هرگز سستی به خود راه نمی‌دهد. و به تعبیر دیگر «عبودیت» ـ اظهار آخرین درجه‌ی خضوع در برابر معبود است،‌و به همین دلیل تنها کسی می‌تواند معبود باشد که نهایت انعام و اکرام را کرده است و او کسی جز خدا نیست. بنابراین عبودیت نهایت اوج و تکامل یک انسان و قرب او به خدا است. عبودیت نهایت تسلیم در برابر ذات پاک او است.
عبودیت اطاعت بی‌قید و شرط و فرمانبرداری در تمام زمینه‌هاست و بالأخره عبودیت کامل آن است که انسان جز به معبود واقعی یعنی کمال مطلق نیندیشد جز در راه او گام برندارد، و هر چه غیر او است فراموش کند حتی خویشتن را !
«یا ایّها الّذین امنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربّکم و افعلوا الخیر لعلّکم تفلحون»[۲]
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید رکوع کنید و سجود بجا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید تا رستگار شوید.»
خداوند شایستگی برای عبادت
ابتداء آیه خطاب به افراد با ایمان است.
یک سلسله دستورات کلی و جامع را که حافظ دین و دنیا و پیروزی آنها در تمام صحنه‌ها است برای مؤمنین بیان می‌کند.
نخست به چهار دستور مهم اشاره کرده می‌گوید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید ۱ـ رکوع کنید، ۲ـ سجده بجا آورید، ۳ـ پروردگارتان را عبادت کنید، ۴ـ کار نیک انجام دهید تا رستگار شوید.
بیان دو رکن رکوع و سجود از میان تمام ارکان نماز به خاطر اهمیت فوق‌العاده آنها در این عبادت بزرگ است.
دستور عبودیت به طور مطلق که بعد از این دو بیان شده هر گونه عبادت و بندگی خدا را شامل می‌شود.
تعبیر به «ربکم» (پروردگار شما) در حقیقت اشاره‌ای است به شایستگی او برای عبودیت و عدم شایستگی غیر او، زیرا تنها مالک و صاحب و تربیت کننده او است.[۳]
دستور به فعل خیرات هر گونه کار نیکی را بدون هیچ قید و شرط شامل می‌شود.
«انّ الّذین عند ربّک لایستکبرون عن عبادته و یسبّحونه و له یسجدون»[۴]
«آنها که (در مقام قرب) نزد پروردگار تواند هیچگاه از عبادتش تکبر نمی‌ورزند و او را تسبیح می‌گویند و برایش سجده می‌کنند.»
از عبادت او تکبر نورزید
این آیه اشاره دارد به این که نه تنها شما باید در همه حال به یاد خدا باشید، فرشتگان مقرب پروردگار و آنها که در مقام قرب نزد پروردگار تواند هیچگاه از عبادت او تکبر نمی‌ورزند و همواره تسبیح او می‌گویند و ذات پاکش را از آنچه شایسته مقام او نیست منزه می‌شمارند و در پیشگاه او سجده می‌نمایند «ان الذین عند ربک لایستکبرون عن عبادته و یسبحونه و له یسجدون».
کلمه‌ی «عند ربک» (آنها که نزد پروردگار تواند) به معنی قرب مکانی نیست زیرا خداوند مکانی ندارد بلکه اشاره به قرب مقامی است یعنی آنها با آن همه موقعیت و مقام، باز در بندگی و یاد خدا و سجده و تسبیح کوتاهی ندارند شما هم باید کوتاهی نکنید. به هنگام تلاوت آیه‌ی فوق سجده کردن مستحب است ولی بعضی از اهل تسنن مانند پیروان «ابو حنیفه» آن را واجب می‌شمارند.[۵]
«و ما امروا الاّ لیعبدوا الله مخلصین له الدّین حنفاء و یقیموا الصَّلوه و یؤتوا الزّکوه و ذلک دین القیمَّهِ»[۶]
«در حالی که به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را پرستش کنند با کمال اخلاص، و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند، و زکات را ادا کنند، ‌و این است آئین مستقیم و صحیح و پایدار.»
عبادت مأموریت انسان
«اهل کتاب» و به تبع آنها «مشرکان» را مورد ملامت قرار داده می‌گوید: چرا در این آیین جدید اختلاف کردند، بعضی مؤمن و بعضی کافر شدند «در حالی که در این آیین دستوری به آنها داده نشده است جز اینکه خدا را پرسش کنند، و عبادت او را از عبادت غیر او خالص سازند، و از هر گونه شرک باز گردند و متمایل به توحید شوند. نماز را برپا دارند و زکات را ادا کنند.»
سپس می‌افزاید: «و این است آیین مستقیم و پایدار» (و ذلک دین القیمه).
در این که منظور از «و ما امروا»… در اینجا چیست جمعی گفته‌اند منظور این است که اهل کتاب در آیین خودشان مساله‌ی توحید و نماز و زکات وجود داشته و اینها مسائلی است ثابت، ولی آنها به دستورات نیز وفادار نمانده‌اند.
دیگر اینکه در آیین اسلام دستوری جز توحید خالص و نماز و زکات و مانند آن نیامده. و اینها اموری هستند شناخته شده چرا از قبول آن سرباز می‌زنند و در پذیرش آن اختلاف می‌کنند.
معنی دوم نزدیک‌تر به نظر می‌رسد، زیرا به دنبال آیه‌ی قبل که سخن از اختلاف آنها در پذیرش آیین جدید می‌گفت مناسب همین است که «امروا» ناظر به آیین جدید باشد.
از این گذشته معنی اول تنها درباره‌ی اهل کتاب صادق است و مشرکان را شامل نمی‌شود در حالی که معنی دوم همگان را شامل می‌شود.
منظور از دین چیست؟
منظور از «دین» که باید آن را برای خدا خالص کنند به عقیده بعضی از مفسران همان «عبادت» است، و جمله «الا لیعبدوا الله» که قبل از آن ذکرشده نیز همین معنی را تأیید می‌کند.
ولی این احتمال وجود دارد که منظور مجموعه دین و شریعت می‌باشد، یعنی آنها مأمور شده بودند که خدا را پرستش کنند و دین و آیین خود را در تمام جهات خالص گردانند این معنی با گستردگی مفهوم «دین» سازگارتر است و جمله‌ی بعد «و ذلک دین القیمه» که دین را به معنی وسیع مطرح کرده همین معنی را تأیید می‌کند.
جمله‌ی «وذلک دین القیّمه» اشاره به آن است که این اصول یعنی توحید خالص و نماز توجه به خالق و زکات (توجه به خلق) از اصول ثابت و پا بر جای همه‌ی ادیان است. بلکه می‌توان گفت اینها در متن فطرت آدمی قرار دارد.[۷]
عبادت و یقین
خداوند متعال دستور به پیامبر(ص) می‌دهد که دست از عبادت پروردگارت در تمام عمر بر مدار «و همواره او را بندگی کن تا یقین فرا رسد» «و اعبد ربک حتی یأتیک الیقین.»
معروف و مشهور در میان مفسران این است که منظور از «یقین» در اینجا مرگ است و به این جهت مرگ، یقین نامیده شده که یک امر مسلم است، در هر چیز شک کند در مرگ نمی‌تواند تردید به خود راه دهد.
و یا اینکه به هنگام مرگ پرده‌ها کنار می‌رود و حقایق در برابر چشم آشکار می‌شود و حالت یقین برای او پیدا می‌گردد. در سوره مدثر آیه‌ی (۴۶ ـ ۴۷) از قول دوزخیان می‌خوانیم:
«و کنا نکذب بیوم الدین حتی أتانا الیقین» «ما همواره روز رستاخیز را تکذیب می‌کردیم تا اینکه یقین (مرگ ما) فرا رسید.»
از اینجا روشن می‌شود که آنچه از بعضی از صوفیه نقل شده که آیه‌ی فوق را دستاویزی برای ترک عبادت قرار داده‌اند و گفته‌اند: «آیه می‌گوید: عبادت کن تا زمانی که یقین فرا رسد، بنابراین بعد از حصول یقین نیازی به عبادت نیست»! گفتار بی‌اساس و بی‌پایه‌ای است، چرا که

اولاً: به شهادت بعضی از آیات قرآن که در بالا اشاره کردیم یقین به معنی مرگ است، که هم برای مؤمنان و هم برای دوزخیان، برای همه خواهد بود.
ثانیاً: مخاطب به این سخن، پیامبر (صلی الله علیه و آله) است، و مقام یقین پیامبر بر همه محرز است آیا کسی می‌تواند ادعا کند که دارای مقام یقین از نظر ایمان نبوده است.
و ثالثاًَ: تواریخ متواتر نشان می‌دهد که پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا آخر ساعات عمرش عبادت را ترک نگفت و علی (علیه السلام) در محراب عبادت کشته شد، و همچنین سایر امامان.[۸]
« والّذین اجتنبوا الطّاغوت ان یعبدوها و انابوا الی الله لهم البشری فبشّر عباد »[۹]
«کسانی که از عبادت طاغوت اجتناب کردند و به سوی خداوند بازگشتند بشارت از آن آنها است، بنابراین بندگان مرا بشارت ده.»
بندگان حقیقی خدا
در این آیات قرآن سخن از بندگان خاص و حقیقت جوی پروردگار به میان آورده، می‌گوید: «بشارت باد بر کسانی که از عبادت (طاغوت) اجتناب کردند و به سوی خدا بازگشتند.

 

[۱] . ذاریات/۵۶٫
[۲] . حج/۷۷٫
[۳] . نمونه، ج۱۴، ص۱۸۰٫
[۴] . اعراف/۲۰۶٫
[۵] . نمونه، ج۷، ص۷۳٫
[۶] . بیّنه/۴٫
[۷] . نمونه، ج۲۷، ص۲۰۳ تا ۲۰۵٫
[۸] . نمونه، ج۱۱، ص۱۳۸٫
[۹] . زمر/۱۷٫

تاریخ: 16 مارس 2015
نویسنده: رضا ایرانی
نظرات
نام و نام خانوادگی  
آدرس ایمیل  
آدرس سایت