نایت ملودی » اخبار » داعش، سد راه مقابله با اسرائیل است

635571976070172162

خشونت‌های گروه تروریستی داعش و گسترش فعالیت‌های آن به خارج از خاورمیانه، باعث شده بسیاری از وقایعی که این روزها در نقاط مختلف جهان روی می‌دهد تحت‌الشعاع اخبار مربوط به فجایعی قرار گیرد که از سوی این گروه خلق می‌شود.

همین فجایع نگاه بسیاری از رسانه ها، کشورها و نهادهای بین المللی را بر عملکرد این گروه متمرکز کرده و به خیلی از اخبار دیگر که به خودی خود بسیار مهم است کمتر پرداخته می شود. یکی از این مسائل، موضوع فلسطین و جنایاتی است که رژیم اسرائیل، در حال ارتکاب آن است و رژیم صهیونیستی را می توان بزرگ ترین برنده بازی داعش در خاورمیانه دانست. شیخ نعیم قاسم، معاون دبیر کل حزب الله لبنان نیز معتقد است گروه تروریستی داعش، همچون سدی است که در راه مقابله با اسرائیل قرار گرفته و به حاشیه امنی برای این رژیم تبدیل شده است. وی در گفت وگویی که با مجله اینترنتی العالم انجام داده، آمریکا و عربستان سعودی را از حامیان داعش معرفی می کند. مشروح این گفت وگو را می خوانید.

ابتدا بفرمایید آیا این حرف درست است که حزب الله به این دلیل در سوریه حضور دارد که داعش و گروه های تکفیری به لبنان آمده اند؟ حال آن که برخی می گویند اگر شما وارد سوریه نمی شدید شاید تکفیری ها هم به لبنان نمی آمدند.

تکفیری ها در جهان عرب و اسلامی همه جا حضور دارند. آنها ادامه تفکرات القاعده هستند که در افغانستان و در مقابل اشغال این کشور از سوی اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمد. تکفیری ها البته تحت کنترل آمریکا و عربستان سعودی هستند و این مساله جدیدی در دوره ما نیست. این گونه افراد برنامه ای دارند که وقتی ابوبکر البغدادی خلافت خودش را اعلام کرد، کاملا آشکار شد. درواقع ما در برابر یک برنامه داعشی قرار داریم که ربطی هم به حضور ما در سوریه یا دیگر تحولات منطقه ندارد.

داعش از تحولات سوریه که ازسال ۲۰۱۱ شروع شده بود سوء استفاده کرد و با جمع آوری تمام امکانات خود از حدود هشت کشور، در سوریه توانست برخی شهرهای این کشور را محل تمرکز و نقطه شروع عملیات خود قرار دهد. در برخی مناطق عراق هم وضع مشابه سوریه به وجود آمده بود که این تشکیلات توانست از آن سوء استفاده کند. هنگامی که داعش و برخی گروه های دیگر به لبنان حمله کردند، ما از همان موقع دریافتیم اینها باید بخشی از همان برنامه باشد که برای سیطره بر تمام کشورهای عرب و ازجمله لبنان طراحی شده است. از این رو باید گفت حضور حزب الله در سوریه، اقدامی بود در جهت منع داعش و این که نتواند در لبنان اثرگذار باشد، نه برعکس آن چنان که برخی می گویند. درواقع این حضور حزب الله نبود که داعش را به لبنان کشاند. بلکه داعش بخشی از برنامه آمریکایی ـ سعودی برای سرنگون کردن نظام سوریه و تغییر نقشه منطقه و ایجاد یک خاورمیانه جدید بود.

حزب الله همیشه می گوید هدف اساسی اش مقاومت و مبارزه با رژیم صهیونیستی است، اما برخی معتقدند مقابله با تکفیری ها موجب تضعیف قدرت حزب الله برای مقابله با دشمن صهیونیستی خواهد شد. یعنی این مساله با هدف اساسی حزب الله تناقض دارد. شما چگونه این مساله را توجیه می کنید؟

ما تاکید داریم هدف اساسی حزب الله مقاومت و مبارزه با رژیم صهیونیستی است. این هدفی است که تغییر نکرده و هرگز هم تغییر نخواهد کرد، اما مقابله حزب الله با تکفیری ها به این خاطر است که تکفیری ها به عنوان مانعی و عقبه ای ظاهر شدند تا از پشت به مقاومت ضربه بزنند و راه کمک رسانی به سوریه را مسدود کنند. بر این اساس باید با این مانع که راه مقاومت را بسته بود، برخورد می شد. مقابله با این گروه ها در همین حد بوده است. مقابله با تکفیری ها یک هدف قائم به ذات نیست، بلکه هدفی است در مسیر رسیدن به آن هدف اصلی که مقاومت و مبارزه با رژیم صهیونیستی باشد. اگر ما با تکفیری ها مقابله نمی کردیم آنها به لبنان آمده بودند و وارد مناطق مختلف می شدند و یک فتنه یا جنگ داخلی به راه می انداختند. در نتیجه قدرت مقاومت ضعیف می شد و از مقابله با اسرائیل بازمی ماند. کدام یک از این دو بهتر بود؛ این که ما با تکفیری ها مقابله کرده و این مانع را از سر راه برداریم یا این که بگذاریم تا آنها به داخل کشور آمده و خانه های ما را هدف قرار دهند و مقاومت را به کلی تعطیل کنند؟ ما تصمیم گرفتیم با آنها مقابله کنیم تا راه برای رسیدن به آن هدف اصلی باز شود. بر این اساس بود که ما عمل کردیم و این با هدف ما هیچ تناقضی ندارد، بلکه حتی موجب تقویت آن نیز خواهد شد.

در مورد پرونده سوریه بگویید. سقف حضور نظامی حزب الله در این کشور تا کجاست؟ آیا هدف شما صرفا دفاع از اماکن مقدس است یا این که قصد دارید با فرستادن رزمندگان خطر را از لبنان دور کنید؟ هدف شما دفاع از نظام سوریه هم هست؟

هدف اعلام شده و عملی حزب الله از حضور در سوریه در دو مورد اساسی خلاصه می شود؛ اول حمایت از مقاومت و برنامه اش و این که نگذارد ضربه ای بر آن وارد شود. هدف دوم اما حمایت از اماکن مقدس است. اهداف دیگری که برشمردید در اولویت ما نیست. آری وقتی به قصد حمایت از مقاومت وارد عمل می شویم، این طبیعی خواهد بود که ما در کنار ارتش سوریه و نظام این کشور و در مقابل تکفیری ها و آمریکایی ها و دیگرانی باشیم که به دنبال ویران کردن سوریه هستند. بر این اساس سقف حضور ما در سوریه همان چارچوب حمایت از مقاومت است. بنابراین حضور ما در چارچوب دخالت در امور داخلی سوریه یا نظام حاکم بر این کشور نیست. همچنین ما نمی خواهیم در انتخاب آینده ملت سوریه دخالتی داشته باشیم یا تعیین کنیم که رابطه بین نظام و مخالفان چگونه باید باشد.

اگر شبه نظامیان خارجی از سوریه بیرون بروند، آیا حزب الله نیز از این کشور خارج می شود؟

بحث اصلی در مورد مساله سوریه درباره یک برنامه است نه افراد یا برخی جزئیات دیگر. در سوریه برنامه ای برای ویران کردن این کشور جریان دارد که برای خودش راهکارهایی دارد و نیروهایی را از خارج برای حمایت از این برنامه وارد این کشور کرده اند. طبیعی است اگر این برنامه متوقف شود، زمینه برای دیگر راه حل های سیاسی در سوریه نیز فراهم شود. پیدا کردن راه حل های سیاسی باید از سوی خود سوری ها باشد. این حرفی است که ما بارها تکرار کرده ایم.

راه حل مسائل سوریه به ما ارتباطی ندارد، چون پیدا کردن یک راه حل مطلوب به عهده خود سوری هاست. از این رو بحث این که اگر شبه نظامیان دیگر از سوریه خارج شوند، حزب الله هم خارج می شود بحث درستی نیست. چون مساله بر سر این یا آن گروه نیست. بلکه بحث بر سر یک برنامه است. آیا برنامه تخریب و ویران کردن سوریه متوقف خواهد شد یا خیر؟ آیا تمایل به رویکرد سیاسی پیدا شده است؟ آیا شرایط برای آن فراهم شده و سوری ها امکان آن را پیدا کرده اند که با آزادی کامل بتوانند سرنوشت خودشان را تعیین کنند؟ قطعا در صورت تحقق چنین چیزی دیگر هیچ نیازی به هیچ طرف دیگری در سوریه نیست.

حضور تکفیری ها در لبنان اکنون چگونه است؟ آیا آنها توانسته اند به اهدافشان برسند؟

حضور تکفیری ها در لبنان محدود است. آنها تلاش کردند تا جایی که می شد از برخی مسائل سوء استفاده کنند تا یک محیط مناسب برای خود پیدا کنند، اما تلاش های آنها تاکنون به نتیجه نرسیده و نتوانسته اند حمایتی برای خود جلب کنند. بله، البته آنها توانستند ابتدای کارشان به برخی گروه ها در جاهایی انگیزه بدهند تا یک حمایت سیاسی از آنها بشود. چون برخی نیروهای سیاسی لبنان تصور کردند می توانند از تکفیری ها سوء استفاده کنند و برای پیش بردن اهداف و برنامه هایشان از آنها بهره برداری کنند، اما بزودی همه گروه های سیاسی این موضوع را فهمیده و آن را برملا کردند. بخصوص در منطقه طرابلس و شمال لبنان که موجب شد کارشان رسوا شده و قدرت محدودشان را همه ببینند. آنها بجز چند انفجار و عملیات خرابکاری و ارسال برخی خودروهای انفجاری کار دیگری نتوانستند انجام دهند. در واقع آنها با این کارها ماهیت خودشان را بیشتر نشان دادند و ثابت کردند یک گروه تروریستی تکفیری هستند نه یک جریان سیاسی که مردم از آنها حمایت کنند. به این دلیل ما تکفیری های لبنان را یک مجموعه کوچک خرابکاری می دانیم نه بیشتر و نه کمتر.

آیا به نظر شما لبنان می تواند از وحدت ملی خود در مقابله با تروریست ها و تکفیری ها پاسداری کند؟ حزب الله تا کجا حاضر است از حقوق خود برای تحقق این وحدت ملی کوتاه بیاید؟

بله. به اعتقاد ما لبنان می تواند از طریق وحدت ملی خود با تروریسم و تکفیری ها مقابله کند. این مساله تاکنون بارها اثبات شده است. حزب الله نیز در همه این مراحل مشارکت داشته است. اگر همکاری حزب الله با نیروهای سیاسی دیگر نبود دولت وحدت ملی کنونی شکل نمی گرفت. اگر همکاری حزب الله با دیگر گروه ها نبود، ما شاهد ثبات کنونی و استقرار امنیتی لبنان نبودیم. اگر افشاگری های حزب الله نبود و مردم عاملان خرابکاری ها را نمی شناختند، هرگز ارتش لبنان نمی توانست در همه اماکن حضور داشته باشد و لبنانی ها به این صورت فراگیر از نیروهای ارتش حمایت نمی کردند. بنابراین روندی را که حزب الله در پیش گرفته است، تاکنون موجب تقویت وحدت ملی لبنان شده است. این فکر تازه یا رویکرد جدیدی نیست. ما هر کاری را که برای تقویت وحدت ملی لبنان لازم باشد انجام خواهیم داد.

باتوجه به اظهارت خلیفه داعش که گفته بود عربستان سعودی را هم هدف قرار خواهد داد آیا می توان انتظار داشت سعودی ها دیدگاه خودشان را درباره تحولات منطقه بخصوص در رابطه با حوادث سوریه تغییر دهند و به دنبال راه حل دیگری باشند؟

عربستان سعودی در وضع خطرناکی قرار دارد. این کشور حالا از طرف داعش هم تهدید شده است. داعش برنامه ای دارد که طبق آن نظام سعودی باید سرنگون شود. البته داعش برای همه جا همین برنامه را دارد. چنان که در عراق و سوریه نیز شاهد آن هستیم. مقامات سعودی آهسته آهسته دارند همین خطر را بیخ گوش خود نیز احساس می کنند و برای همین داعش را در فهرست گروه های تروریستی قرار دادند. تهدید عربستان یک تهدید جدی است، حتی اگر به این باور داشته باشیم که داعش از عربستان برخاسته و در فضای این کشور رشد کرده باشد. به هر حال این خطری برای آینده عربستان خواهد بود. اما هنوز هیچ نشانه ای حاکی از تغییر سیاست عربستان در قبال سوریه ملاحظه نشده است. آنها موافق یک راه حل سیاسی بین نظام و مخالفان نیستند و همچنان خواستار سرنگونی نظام حاکم بر سوریه هستند. شاید اندکی بعد در این باره تغییراتی پیدا شود.

آیا به اعتقاد شما مطالبی که درباره اختلاف بین عربستان و آمریکا در مورد مسائل منطقه گفته می شود درست است یا خیر؟

درباره برخی جزئیات بین آمریکا و عربستان سعودی اختلاف هایی وجود دارد. اما اساس کار این است که آمریکا سیاست های مختلفی را در منطقه به اجرا می گذارد و عربستان سعودی نیز نمی تواند از چارچوب این سیاست ها خارج شود. به طور کلی نوعی هماهنگی همیشگی بین این دو کشور وجود داشته است و سعودی ها طبق تصمیمات آمریکا عمل می کرده اند. در عین حال برخی اختلافات جزئی وجود دارد که برای مثال در کنفرانس ژنو۲ برای سوریه دیدیم. چون سعودی ها این کنفرانس را قبول نداشتند و به دنبال راه حل نظامی در سوریه بودند. حال آن که آمریکایی ها اطمینان نداشتند از طریق راه حل نظامی بتوان مشکل سوریه را حل کرد، بخصوص این که گروه هایی در مقابل نظام سوریه قرار داشتند که تکفیری بودند.

آمریکا به دنبال تشکیل یک گروه مخالف معتدل یا میانه رو در سوریه بود. به دلیل همین اختلافات بود که آمریکا تشکیل کنفرانس ژنو۲ را به تعویق انداخت، اما سه ماه بعد آمریکا تصمیم گرفت این کنفرانس را برگزار کند و عربستان هم در آن حضور پیدا کرد. این یک نمونه است که حتی اگر اختلافی هم بین آنها باشد در نهایت این دیدگاه آمریکایی هاست که ترجیح داده می شود. عربستان سعودی به دنبال یک راه حل کاملا نظامی در سوریه است و می خواهد کشورهای اروپایی هم دخالت نظامی کرده و نظام سوریه را سرنگون کنند. حال آن که آمریکایی ها مساله را این طور نمی بینند و اعتقاد دارند این کار بی فایده است. تشکیل یک ائتلاف نظامی علیه سوریه هم امکانپذیر نیست، چون روسیه و چین آن را وتو خواهندکرد. دست زدن به چنین اقدامی برای آمریکا خطرناک است. بنابراین حتی اگر اختلافاتی هم بین عربستان و آمریکا وجود داشته باشد در نهایت تصمیم گیری به عهده آمریکاست.

باتوجه به تغییرات به وجود آمده، آینده منطقه را چگونه می بینید؟

الان چنان که می بینید تغییراتی در تعدادی از کشورهای منطقه به وجود آمده است. بعد از سرنگون شدن دیکتاتورها در مصر و تونس و لیبی دیدیم که چه تحولاتی در یمن به وجود آمد یا سوریه دچار بحران شد یا در بحرین سرکوب ها استمرار پیدا کرد. در سایر کشورها نیز مصیبت های دیگری به وجود آمد که همچنان استمرار دارد. درواقع ما در منطقه ای هستیم که از یک سو بن بست فلسطین ادامه داشته و مقابله با پروژه رژیم صهیونیستی ادامه داشته و در کل خطر اسرائیل بر تمام منطقه سنگینی می کند. این امر موجب شده کل منطقه در یک حالت بی وزنی باشد و نتواند آینده اش را ترسیم کند. از سوی دیگر، تکفیری ها که همه کشورها را تهدید می کنند. به این خاطر بصراحت باید گفت روشن نیست آینده منطقه چگونه خواهد بود. تنها چیزی را که می توانیم تاکید کنیم این است که مستبدان و فاسدان یکی بعد از دیگری سرنگون خواهند شد. همچنان نشانه قیام ها در سراسر منطقه مشاهده می شود، اما موانع و دشواری ها و دخالت های خارجی و اثرگذاری اسرائیل نیز وجود دارد.

به نظر شما حوادث سوریه بر مساله فلسطین تاثیری منفی گذاشته است؟

قطعا. زیرا برخی گروه های فلسطینی در قضیه سوریه به موضع گیری های اشتباهی افتادند. همین مساله موجب شد تا شکافی بین نظام سوریه و گروه های فلسطینی به وجود آید. بخشی از گروه های فلسطینی از این طریق حمایت سیاسی مهمی را از دست دادند. از سوی دیگر شرایط سوریه به گونه ای درآمد که این کشور دیگر نتوانست از مقاومت فلسطین به شکلی مطلوب حمایت کند. از سوی دیگر وقتی صدای تکفیری ها بلند شد دیدیم صداهای دیگری هم به موازات آن بلند شد. صداهایی که خواستار سازش با اسرائیل بود و این یک تحول غم انگیز، منفی و خطرناک برای کل منطقه است. ما بر این باوریم که حوادث سوریه اثری منفی بر قضیه فلسطین گذاشته و نگاه ها را از خطرهایی مانند شهرک سازی صهیونیست ها و نقض هر روزه قوانین از سوی اسرائیلی ها در بیت المقدس منحرف ساخته است. اسرائیل همچنان به شهرک سازی های خود ادامه می دهد. این رژیم دارد واقعیت جغرافیایی و جمعیتی بیت المقدس را به کلی عوض می کند.

همه اینها خطرهایی واقعی است که تحت الشعاع حوادث سوریه قرار گرفته و کسی به آنها توجه نمی کند. تحولات سوریه به اسرائیل فرصت داد تا بدون هیچ واهمه ای به جنایات خود ادامه دهد. چون احساس می کند عامل بازدارنده یا بازخواست کننده ای در کار نیست.

درباره لبنان و انتخابات ریاست جمهوری آینده چه می گویید؟ حزب الله بر نامزدی سرهنگ میشل عون تاکید دارد، حال آن که طرف دیگر یعنی جریان ۱۴ مارس همچنان بر عدم پذیرش او اصرار می ورزد. آیا شما حاضر به تغییر نظر خود هستید؟

حزب الله بوضوح نام نامزد خود را اعلام کرده است. ما هیچ طرح دیگری نداریم. کسی که بخواهد دنبال فرمول دیگری غیر از نامزدی میشل عون برود باید با خود او در این باره صحبت کند و به نتیجه برسد، اما در رابطه با ما باید بگویم هیچ مرحله دوم یا پنهان یا مخفی نداریم. ما در یک مرحله مواضع خودمان را برای نامزدی میشل عون اعلام کردیم. درباره سایر امور هم می شود بحث کرد.

آیا حزب الله برنامه ای برای بالا بردن سطح آگاهی لبنانی ها درباره خطر تکفیری ها بخصوص در بین اهل سنت لبنان دارد؟ آیا اهل سنتی که طرفدار حزب الله هستند تا به حال توانسته اند نقش مثبتی در مقابله با خطر تکفیری ها داشته باشند؟

تکفیری ها خطری هستند که همگان آن را احساس می کنند. تکفیری ها برای شیعیان و اهل سنت و حتی مسیحیان و دروزی ها خطر به شمار می روند. این خطری برای لبنان و کل منطقه است. حتی خطری برای دولت های اروپایی و آمریکایی است.

بنابراین نباید گفت تکفیری ها حزب الله را تهدید می کنند؛ زیرا حزب الله بخش محدودی از کل منطقه و جهان اسلام است و تکفیری ها همه جهان را تهدید می کنند. طبعا وقتی ما در باره خصوصیات لبنان حرف می زنیم باید بگویم الان دیگر فرقی ندارد و همه لبنانی ها اعم از آنها که از حزب الله حمایت می کنند یا آنها که حمایت نمی کنند، خطر داعش را احساس کرده اند. درواقع اکنون دیگر پرده از چهره تکفیری ها برداشته شده است.

حتی حزب المستقبل که یک گروه سیاسی دیگر در صحنه سیاسی لبنان است، این خطر را گوشزد می کند. این نشان می دهد مساله مقابله با تکفیری ها یک موضوع کاملا عمومی برای همه لبنانی ها شده است و این تصور مقابله با تکفیری ها را آسان تر می کند. آنها هم احساس می کنند خطری همگان را تهدید می کند، بنابراین اجازه نخواهند داد تکفیری ها گسترش پیدا کرده یا بر تحولات لبنان اثر بگذارند.

مجله اینترنتی العالم / مترجم: محمد علی عسگری

تاریخ: 19 ژانویه 2015
نویسنده: رضا ایرانی
دسته بندی: اخبار , با خبرنگاران
نظرات
نام و نام خانوادگی  
آدرس ایمیل  
آدرس سایت