برای زیباشناسی باید نگاه زیباشناسانه داشت _ شخصی که عنوان دانشجوی رشته هنر را به دوش میکشد ، رسالت دشواری نیز بر دوش دارد _ یک هنرمند باید چیزی را که اشخاص عادی و غیر هنرمند نمی بینند را ببیند ، یعنی چیزی را ببیند که دیگران به آن توجهی ندارند .

نگاه تیز بینانه و زیبا شناسانه میتواند آثار هنری را درک و خلق کند . برای نگاه تیز بینانه باید چشم را تقویت کرد و به آن دنیا را شناساند . یعنی چشم خود را به دیدن ودرک مفاهیم عادت دهیم . یک تمرین موثر در این زمینه میتواند کادربندی به کمک دست باشد ، هر موضوعی میتواند یک اثر هنری باشد ، به شرط آنکه درست در ذهن ترسیم و به درستی در کادر ثبت شود .درک زیبا شناسی نمیتواند در چند خط به درستی عنوان شود چون در هر هنری زیباشناسی برای خود فلسفه ای دارد _ فلسفه زیبایی به بایدها و نبایدها ختم میشود ، روزی انسان اولیه غار نشین که به عنوان انسان طبیعی از آن سخن میگوئیم متوجه میشود که یکجا زندگی کردن بهتر از کوچ دائم است و روزی نیز به دلیل مسائل اخلاقی ، پوشیده بودن را به برهنه بودن ترجیح میدهد _ انسان طبیعی که با سنگ شکار میکرد روزی از خود میپرسد که با سنگ شکار کردن بهتر است یا با شیئی دیگر ؟ و در نهایت یه ابزار دیگری مثل نیزه دست پیدا میکند _ تمام اتفاقات روزمره ی انسان طبیعی در اثر باید و نباید ها ویا به اصطلاح سوالاتی که از خود می پرسیده ، امروز آنرا به یک انسان طبیعی مدرن تبدیل کرده و امروز ما به جای غارها در کلانشهرها و برجها زندگی میکنیم و همچنین برای شکار به جای سنگ از اسلحه استفاده میکنیم و این مثالها میتواند ادامه پیدا کند .

وقتی دو گل رز قرمز رنگ را در روبه روی شما قرار میدهند ، هرچند که این دو از نظر ماهیت یکسان باشند ، باز شما به دنبال آن هستید که کدام زیباتر است ؟ آن گل که غنچه است زیباتر است یا آنکه کاملا باز شده . با درک این مطلب میتوانیم متوجه شویم که انسان همیشه به دنبال زیبایی هاست و این در وجود هر شخصی نهفته است _ حال یک هنرمند باید این دید را تقویت کند و با نگاه تیز بینانه و درک درست از زیبایی به سراغ زیباشناسی برود .

وقتی با هنری همانند عکاسی رو به رو هستیم ، یعنی وظیفه اصلی ما ثبت زیبایی هاست و دیگر آنکه به عنوان یک عکاس باید موضوع را به زیباترین شکل ممکن نشان دهیم . ما در جهان هستی با دو موضوع سر و کار داریم :

۱) موضوعات جاندار

۲) موضوعات بی جان

هرآنچه جاندار باشد زیبا است و هر آنچه ما به عنوان موضوعات بی جان یاد می کنیم ، قشنگ _ موضوعات بی جان با نگاه درست میتوانند تبدیل به زیبا شوند ، یعنی یک هنرمند میتواند تمام موضوعات را با نگاهی زیبا ثبت کند و آنچه ما در عکاسی از زیباشناسی می آموزیم ، ثبت یک اثری زیباست .

شناخت درست از موضوعات پیرامون میتواند در این ثبت به ما کمک کند ، به عنوان مثال اگر ما فلسفه رنگها را در هنر بیاموزیم ، در ثبت زیبا و موفق به ما کمک شایانی میکند . استفاده از رنگ های گرم و یا سرد میتواند در مفهوم اثر نیز دخالت داشته باشند _ رنگ بنفش نشانه کمال است و این به دلیل ترکیب دو رنگ سرد و گرم است که توانسته با دو رنگ متضاد مثل آبی سرد و قرمز گرم به یک رنگ تبدیل شود . و همینطور رنگهایی مثل قرمز و زرد را برای القاء اضطراب و استرس بکار میرود _ در هنر تصویرسازی برای نشان دادن رویا و افکار رویاگونه از بعضی رنگهای سرد و خنثی استفاده میکنند ، که اگر بخواهیم برای این مطلب مثالی بزنیم میتوانیم به فیلم هایی که در آن فلش بک به گذشته و یا افکار آن شخص زده میشود اشاره کنیم ، که کارگردان در نشان دادن گذشته سعی میکند از رنگ و فضاهای خاکستری و سرد استفاده نماید .

اگر اندکی به این مسئله بیاندیشیم ، درمی یابیم که با استفاده از رنگهای سبز میتوانیم ، یک موضوع را شاداب و سرزنده تر نشان دهیم و یا با رنگهایی مثل آبی ، حس زیبایی و آرامش را به تصویر اضافه کنیم و یا حتی با رنگهایی مثل مشکی ، خاکستری و … حس رویاگونه ، بی روح بودن ، درد و رنج را به بیننده القاء کنیم .

یکی دیگر از اجزای زیبا شناسی زبان اندام است _هر موضوعی میتواند با اندام خود سخن بگوید که ما به آن زبان اندام میگوئیم ، یک انسان را در انتهای یک جاده تصور کنید که دست به کمر ایستاده . وقتی شما به عنوان بیننده به آن نگاه میکنید ، حس سردرگمی و پایان یافتن راهی بیهوده را برای شما تداعی میکند و حالا فقط کافیست آن شخص دست در جیب داشته باشد ، که در این حال شما احساس میکنید آن شخص در حال تماشا کردن منظره است و در حال لذت بردن _ اگر همان شخص دستانش در پشت سرش باشد ، حس خستگی و ناتمامی راه را برای شما تداعی میکند و به همین ترتیب هر یک از اندام میتواند حرفی برای بازگو کردن داشته باشند .

در نگاه زیباشناسانه باید تمام این جزئیات درنظر گرفته شده باشد و به درستی از آن استفاده شود تا به درک صحیح از زیبایی برسیم و در نهایت به ثبتی زیبا

( به جهان پیرامون خود طوری دیگر نگاه کنیم ، تا با مفهوم زیبایی بهتر آشنا شویم )

مهدی عینی