نایت ملودی » سلامت » اعتیاد » اعتیاد و دروغگویی

گفته ای وجود دارد که: “چگونه می فهمید چه زمانی یک معتاد در حال دروغ گفتن است؟ وقتی که لبهایش در حال لرزیدن است “. متاسفانه، زمانی که عزیزتان مبتلا به بیماری اعتیاد شده اند ، این گفته چندان دور از واقع نیست. اما با درک صحیح از ماهیت بیماری اعتیاد که عزیزتان به آن مبتلا شده است متوجه می شوید که دروغگویی او در واقع قسمتی از عوارض روانی این بیماری می باشد.

اعتیاد و دروغگویی

چرا معتادان دروغ می گویند
یک معتاد برای حفاظت از اعتیاد خود دروغ می گوید. آنها برای انکار اعتیادشان انواع داستان ها و دست آویزها را به این امید واهی برای متقاعد کردن شما و خودشان که هیچ مشکلی ندارند یا می توانند هر زمان که بخواهند مصرف مواد مخدر را کنترل یا متوقف کنند، ردیف می کنند. علاوه بر این بیماری اعتیاد نحوه فکر کردن فرد مبتلا را عوض می کند و پس از مدتی آنها تفاوت بین واقعیت و خیال را درک نمی کنند و تمام رفتار و گفتارشان تحت تاثیر اوهام و خیال می باشد. از این رو آنها هر دفعه که به دروغگویی می پردازند دلیلش این نیست که می خواهند باعث رنجش شما و دیگران شوند، آنها بخاطر اینکه دیگر نمی توانند بین واقعیت و خیال تفاوت قائل شوند به شما دروغ می گویند.در واقع آنها می خواهند نحوه نگرش و قضاوت دیگران را نسبت به خود کنترل کنند. یک معتاد دروغی که می گوید کاملاً باور دارد زیرا در پس تفکرش این بیماری آن را حقیقت جلوه می دهد. به عنوان مثال هر وقت از او سئوال می شود که چرا مواد مصرف می نماید او هر بار دروغ و دست آویزی به شما تحویل می دهد که آن را خود کاملاً باور دارد. ممکن است حتی او بگوید ” برای رفع درد و به تجویز دکتر مصرف می کنم “.
از طرف دیگر هیچ کس دوست ندارد که یک معتاد به نظر برسد، ننگ و شرم معتاد بودن و تصویر خشن و تاریکی که در ذهن ایجاد می کند موجب می گردد تا معتاد هر چیزی را بگوید و انجام دهد تا با انکار واقعیت وضعیت خود ، جایگاه نا امید کننده اش را حفظ کند. تصور کنید به شما بگویند، شما بیماریی دارید که هیچ توانی برای توقف و یا کنترل آن ندارید و اگر درمان نشوید خانواده، خانه، شغل، احترام و جایگاه اجتماعی خود را از دست خواهید داد. آن وقت خود را یک معتاد گدا و آواره در خیابان، یا یک معتاد کارتن خواب با سرنگی در بازو، یا یک معتاد ژولیده کثیف تصور خواهید کرد. البته هیچ کس دوست ندارد باور کند آنها چنین وضعیتی دارند که سرانجام می تواند آنها را به سوی این وضعیت ترسناک سوق دهد. ولی باید این حقیقت را پذیرفت که این بیماری بدون تبعیض قائل شدن نسبت به سن، وضعیت اجتماعی و تحصیلی، جنسیت و نوع گرایشات مذهبی و اعتقادی ، همه را در معرض و خطر خود قرار می دهد.

دروغگویی وماهیت بیماری اعتیاد
برای پی بردن به اینکه چرا آنها دروغ می گویند مهم است که از ماهیت بیماری اعتیاد اطلاع حاصل نمایید. همچنین با آگاهی از این بیماری متوجه می شوید که چگونه افکاری در فرد معتاد شکل می گیرد که آنها مجبور می شوند از دروغ برای ادامه اعتیادشان استفاده نمایند. با آشنایی با بیماری اعتیاد متوجه می شوید که چه دسته افکاری در ذهن معتاد شکل می گیرد و آنها را وادار به دروغگویی می کند. از این رو در ابتدا باید معنی کلمه بیماری را به خوبی درک کنیم.
بیماری سبب می شود تا یک اندام، دستگاه یا یکی از اعضای بدن انسان از فعالیت بازمانده یا فعالیت آن با اختلال همراه شود. در مورد اعتیاد به مواد مخدر، مصرف طولانی مدت اینگونه مواد، ضمن برجا گذاشتن اثر منفی بر ساختار مغز ، فعالیت عادی آنرا مختل ساخته و برای اینکه مغز فعالیت عادی خود را بازیابد به مواد مخدر وابسته می شود. اما با طولانی شدن مصرف، مواد مخدر اثراتی بر روی مغز فرد مبتلا می گذارد که باعث بوجود آمدن علائمی می شود که در زیر به کلیات آن اشاره شده است.
در ذهن کسانی که بیماری اعتیاد در آنها پیشرفتنموده، دو علامت بارز وجود دارد که افکار و رفتار آنها را تحت تاثیر قرار می دهد، این دو علامت در زیر توضیح داده شده است:

۱- وسوسه
وسوسه حالتی ناخواسته، کنترل ناپذیر و بی وقفه ای است که بر اثر آن یک فکر، یک صحنه یا تصویر یا حالتی احساسی همواره ذهن انسان را درگیر و به خود مشغول می سازد. در مورد معتادان، این مواد مخدراست که همواره ذهن آنها را به خود مشغول می سازد و با آنکه می دانند مصرف این گونه مواد برای آنها و اطرافیانشان زیانبار است اما باز هم بر مصرف آنها پافشاری و اصرار می ورزند . علت چنین اصراری برای مصرف مواد مخدر لذت فراوانی است که در ابتدا از مصرف این گونه مواد احساس می نمایند و بی وقفه تلاش می کنند تا همان لذت و نشئگی اولین بار مصرف را به دست آورند. مبتلایان به بیماری اعتیاد، همه فکر و ذکرشان به یافتن و مصرف مواد مخدر متمرکز است چون تاثیر مواد مخدر بر مغز انسان ، بسیار قوی است. مواد مخدر، توهم قوی بودن و داشتن کنترل بر اوضاع را در ذهن فرد معتاد پدید می آورد. با مصرف مواد مخدر به ناگهان متوجه می شوند که می توانند از عهده کارهائی برآیند که در حالت عادی از انجام آنها وحشت و هراس دارند (به عنوان مثال در جمع صحبت کردن). احساس نشئه بودن و سرخوشی کرده و فردی جسورمی شوند و احساس می کنند هر مشکلی را می توانند از پیش پا بردارند. ذهن آنها با وجود طبیعی و عادی نبودن این گونه احساسات، ازقرار گرفتن در چنین حالت هائی لذت می برد. چنین چرخه ای است که سرانجام به ایجاد وسوسه در معتادان منجر می شود.
یکی از بزرگترین مشغله های فکری معتادان مزمن این است که با جدیت تمام می خواهند ثابت کنند که می توانند مصرف موادمخدر را مهار و کنترل نمایند و اینکه خود را افرادی عادی و طیبعی جلوه دهند. به احتمال بسیار زیاد قبول این واقعیت که آنها هیچ گونه توان و اراده ای در برابر مواد مخدر ندارند، واقعیت تلخی است که نمی خواهند به آن اعتراف کرده و بپذیرند. به همین علت همواره تلاش می کنند تا این نقطه ضعف خود را به هر شکل پوشانده و راهی پیدا کرده تا به خود و دیگران نشان دهند می توانند میزان مصرف مواد مخدر را کنترل نمایند. فرد مبتلا حتی اگر به یک معتاد تمام عیار تبدیل شده باشد، باز هم به راحتی نمی پذیرید که معتاد است. باید از یک معتاد پرسید که تا کنون چند بار تلاش کرده اید تا میزان مصرف مواد مخدر را در حد متعادل نگه داشته و در این راه با شکست روبرو شده است. بینید تا کنون چندین بار به خود و دیگران گفته که دیگر مواد مصرف نخواهد کرد اما چند روز بعد باز هم به سراغ مواد مخدر رفته و مصرف آنرا از سرگرفته است.

۲-  نداشتن سلامت عقل
دومین نشانۀ بارز و متداول روانی در میان معتادان نداشتن سلامت عقل است که آن را می توان حالتی از تفکر توصیف کرد که کامل، سالم، معقول و منطقی نبوده و بر واقعیت تکیه ندارد. افکار و اندیشه های آنها غیرعادی و نابهنجار می شوند چون مواد مخدر به شدت و به گونه ای غیر طبیعی چگونگی ارسال، دریافت و پردازش اطلاعات از سوی مغز را مختل می سازد. به همین علت، قدرت و توان تصمیم گیری و قضاوت و داوری صحیح را از دست می دهند.افکارغیر عقلایی معتادان به رفتار و اقدامات زیانباری منجر می شوند که سرانجام زندگی آنها را آشفته و بی سر و سامان می سازد. نداشتن سلامت عقل باعث می شود که آنها دائماً در حال خودفریبی بوده و و به خود بگویند که این بار خواهم توانست مصرف مواد مخدرم را کنترل کنم و اوضاع با دفعات پیشین تفاوت خواهد کرد. نداشتن سلامت عقل باعث تغییر حقیقت در ذهن فرد مبتلا به اعتیاد می شود. آنها با اینکه نشانه های نابودی خود و خانواده شان را به وضوح مشاهده می نمایند اما توانایی درک این حقیقت را که در ورطه شکست و نیستی هستند ندارند و همچنان به مصرف مواد مخدر ادامه می دهند. کسانی که در اطراف آنها قرار دارند رفتارشان را دیوانگی تلقی می کنند اما در نظر شخص مبتلا به این بیماری رفتارش طبیعی و عادی جلوه می کند.

اعتیاد و دروغگویی
الگوهای خاصی در زمینه غیر عقلایی بودن در میان اغلب معتادان وجود دارد که ویژگی های تقریباً مشابه ای دارند.این ویژگی ها عبارتند از :

۱. انکار
انکار، مکانیزم و سازوکاری دفاعی است که معتادان برای متقاعد ساختن خود و دیگران مبنی بر اینکه مواد مخدر مشکلی برای آنها ایجاد نمی کند از آن استفاده می کنند. حتی خود آنها نیز نمی دانند که سرگرم انکار اعتیاد خود هستند چون مصرف مواد مخدر توانائی منطقی فکر کردن را مختل کرده است. انکار کردن سبب می شود تا با وجود همه مشکلات و مصائبی که مواد مخدر برای فرد مبتلا و نزدیکانش پدید آورده است به مصرف این گونه مواد ادامه دهند. کسانی که برنامه ١٢ قدم را دنبال می کنند می گویند “اعتیاد تنها بیماری است که به معتاد می گوید تو مشکلی نداشته و بیمار نیستی”.
انکار روشی است که فرد مبتلا به بیماری اعتیاد برای اجتناب از پذیرفتن واقعیت دردناک بیماری اش در پیش می گیرد. از آنجا که آنها از اعتراف به معتاد بودن خود به شدت وحشت دارند، نمی توانند این مسئله را به راحتی بیان نمایند. نکته دیگر اینکه انکار باعث می شود تا در دنیایی تخیلی و بدور از واقعیات زندگی نمایند، دنیایی که آنها با وجود تحمل درد و رنج فراوان در آن احساس آرامش و امنیت می کنند. باید توجه داشت که همین انکار است که معتادان را زندانی و اسیر اعتیاد نگه می دارد. تا زمانیکه فرد مبتلا به بیماری اعتیاد انکار را به عنوان شیوه ای دفاعی در دست خود نگه دارد، در برابر مواد مخدر برده ای بیش نخواهد بود.
فهرست انواع روش های دفاعی که فرد مبتلا برای ادامۀ انکار اعتیاد خود از آنها استفاده می کنیم بسیار طولانی است. در اینجا به شماری از این شیوه ها که آنها برای بی خطر جلوه دادن مصرف مواد مخدر به آنها متوسل می شویم اشاره می کنیم:

توجیه و بهانه : توجیه خود و دیگران در این مورد که ما چرا مواد مخدر مصرف می کنیم. “اگر زندگی شما هم شبیه زندگی من بود شما نیز مواد مخدر مصر ف می کردید” یا اینکه ” من کمرم درد می کند و باید استفاده کنم”.
دلیل تراشی: ارائه دلایل غیر منطقی درباره مصرف مواد مخدر خود، ” برای این مواد مخدر مصرف می کنم که سرم گرم شود و اعتماد به نفس داشته باشم” یا اینکه ” برای این مواد مخدر مصرف می کنم تا بتوانم به کار و فعالیتم ادامه دهم”.
سرزنش کردن/ افسوس خوردن بحال خود: برای توجیه مصرف مواد مخدر، دیگران را مسئول معتاد شدن و رفتار خود معرفی می کنند.” همسرم با من بدرفتاری می کند: برای اینکه بتوانم وی را تحمل کنم ناگزیرم که مواد مخدر مصرف کنم” یا اینکه بگویند ” من آینده ای ندارم و باید مواد مخدر مصرف کنم”.
کم جلوه دادن میزان مصرف: خودداری از اعتراف به این که چه مقدار و چند نوبت در شبانه روز مواد مخدر مصرف می کنند: ” فقط هر از گاهی و آن هم بصورت تفننی مواد مخدر مصرف می کنم. حساب کار را دارم و حواسم جمع است “.
روشنفکر بازی: آوردن دلایل بی پایه و اساس برای متقاعد ساختن خود و دیگران که مشکلی در کار نیست.” برای این مواد مخدر مصرف می کنم که احساس خلاقیت کنم و کارم را بهتر انجام دهم” یا اینکه ” با مصرف کردن فکر و ذهنم برای درس خواندن بهتر می شود و مطالب را بهتر می گیرم”.
ناصادقی: حقایق و واقعیت های مربوط به اعتیاد آنها به اندازه ای آزار دهنده است که نمی توانند آنها را بپذیرند و به همین علت به دروغگوئی متوسل می شوند یا با پنهان نگه داشتن نکات و جزئیات مهم مربوط به اعتیاد خود به تحریف حقایق می پردازند. ” برای کسب لذت، مواد مخدر مصرف نمی کنم بلکه به خاطر خواص داروئی و آنهم آخر هفته مواد مخدر مصرف می کنم”.
طفره روی کردن: وقتی از معتاد بودن آنها به مصرف مواد مخدر سخن به میان می آید تلاش می کنند به بحث، دست انداختن، مسخره کردن، فریبکاری و حتی خشم متوسل شوند : ” من خیلی زیاد مصرف نمی کنم و هر زمان که بخواهم می توانم کنار بگذارم. من در این مورد مشکلی ندارم و این شما هستید که مشکل دارید” .
تنهایی و انزوا:برای اینکه بتوانند به مصرف مواد مخدر ادامه دهند از دیگران دوری می کنند وتمایل دارند که همیشه در خانه تنها باشند، به همین علت در مناسبتهای خانوادگی شرکت نمی کنند.

٢. خود محوری / خودخواهی
یکی دیگر از ویژگی های بیماری اعتیاد تغییری است که مصرف مواد مخدر به عنوان یک انسان در معتادان ایجاد می کند. اطرافیان ممکن است آنها را فردی خودخواه به شمار آورند چون چنین به نظر می رسد که آنچه برای آنها اهمیت و در اولویت قرار دارد خودشان هست و تنها کاری که می کنند و تنها فکر و ذکرشان مواد مخدر است. اطرافیان تصور می کنند که فرد مبتلا به اعتیاد از روی عمد و اراده به مصرف مواد مخدر می پردازد یا اینکه صرفاً برای کسب لذت مواد مصرف می کند. اما در واقع آنها چاره ای دیگر جز خودخواه بودن ندارند چون برای ادامه حیات به مواد مخدر نیاز دارند و مواد را به هر کس یا هرچیز دیگری ترجیح می دهند.

۳. خود بزرگ بینی
شمشیر بزرگ دو لبه ای که معتادان گرفتار آن هستند خود بزرگ بینی و اهمیت قائل شدن بیش از اندازه برای خودشان است. آنها وقتی برای نخستین بار مواد مخدر مصرف می کنند احساس قدرت و کنترل خواهند کرد. توهم ناشی از مصرف مواد مخدر را واقعی می پندارند و خود را بهتر، با هوش تر، تافته ای جدا بافته و مهم تر از دیگران به شمار می آورند. آنها از آنچه دارند راضی و خشنود نیستند و از زندگی عادی احساس رضایت نمی کنند بلکه می خواهند بیشتر و بیشتر به دنبال لذت جویی باشند تا این زندگی ظاهراً کسل کننده را تحمل کنند. گرچه بسیاری از معتادان در این راه شکست خورده و ناکام مانده اند ولی آنها تصور می کنند که پیروز و کامیاب خواهند شد. برای به دست آوردن قدرت ، پول و اعتبار و پرستیژ بیشتر تلاش می کنند. خود را تسلیم آرزوها و توهماتی می سازند که مصرف مواد مخدر در آنها ایجاد می کند. نکته مهم اینکه همین احساس خود مهم بودن و خودبزرگ بینی است که آنها را از تلاش برای دریافت کمک جهت رهائی از چنگ مواد مخدر و بهبود یافتن باز می دارد. افراد مبتلا به اعتیاد تصور می کنند که با دیگران تفاوت دارند. با آنکه به قعر اعتیاد سقوط کرده اند؛ تصور می کنند که برنامه ۱۲ قدم، ممکن است به دیگران کمک کند اما به آنها کمکی نمی کند چون فکر می کنند آنها متفاوتند و با دیگران قابل مقایسه نیستند. در برنامه ۱۲ قدم از چنین تصوری که آنها درباره خود دارند تحت عنوان “منحصر به فرد بودن کشنده” یاد می شود. در برنامه ۱۲ قدم بر این نکته تاکید می شود که خود را کوچک یا بزرگ شمردن در واقع دو روی یک سکه می باشند.

۴. تغییر چشمگیر شخصیتی در هنگام نشئگی
یکی دیگر از علائم بیماری اعتیاد که افکار و اندیشۀ فرد مبتلا را پریشان می سازد تغییر چشمگیر رفتار آنها در هنگام مصرف مواد مخدر است. ممکن است به مهربان ترین فرد روی زمین تبدیل شوند یا هنگامی که مواد مخدر وارد سیستم بدن ما می شود به ناگهان به هیولا تبدیل شوند. حس پایبندی به اخلاقیات را از دست داده و رفتاری تحقیر آمیز در پیش می گیرند. به ارتکاب جرم و جنایت و اعمال ناشایست مبادرت می نمایند چون نیاز به مواد مخدر است که بر رفتار آنها سلطه و سیطره دارد. هرگز نمی دانند که پس از مصرف مواد مخدر چه واکنشی از خود نشان داده و چه شخصیتی از خود به نمایش خواهند گذاشت. در کتاب بزرگ موسوم به الکلی های گمنام، این تغییر شخصیت شدید فرد معتاد، به رفتار دکتر جکیل و آقای هاید که شخصیت اول رمانی به همین نام از یک نویسنده اسکاتلندی قرن نوزدهم است تشبیه شده است که از یک پزشک و انسانی عادی به موجودی هولناک تبدیل شد.
فاجعه این است که بیماری اعتیاد قدرت فکر کردن درست را از معتادان می گیرد. برای اینکه بتوانند به مصرف مواد مخدر ادامه دهند به دیگران دروغ می گویند. دروغگوئی و فریبکاری به طبیعت و شخصیت دوم آنها تبدیل شده و نمی توانند به سادگی این واقعیت را که بیمار هستند بپذیرند. بسیاری از معتادان تنها پس از سقوط به قعر فلاکت و بدبختی است که تازه می پذیرند بیمار هستند. رنج و عذاب اعتیاد آنچنان شدید می شود که مکانیزم ها و تدابیر دفاعی آنها را درهم می شکند. متاسفانه بسیاری از معتادان پیش از رسیدن به این مرحله جان خود را از دست می دهند، چون قبول واقعیت و تن دادن به آن بسیار دشوار است. مواد مخدر به روان آنها آسیب می رساند و به همین دلیل اگر فرد مبتلا به بیماری اعتیاد می خواهد مصرف مواد مخدر را ترک کند باید بداند که نمی تواند روی افکار و اندیشه های خود حساب کند چون افکار پریشان و بیمارگونه آنها نمی تواند برای ترک مواد مخدر کمکی کند. آنها به عنوان معتادان مزمن از توانائی ذهنی و فکری لازم برای کمک به خود برخوردار نیستند. مصرف مواد مخدر این قدرت و توانائی را از آنها گرفته است. اگر آنها می خواهند قطع مصرف کرده و از بیماری اعتیاد بهبود پیدا نمایند به قدرتی بالاتر و قوی تر از خود نیاز دارند. تنها در پرتو باور و تکیه به این نیروی برتر است که می توانند راه چاره ای برای بهبودی از بیماری اعتیاد پیدا نمایند.

اعتیاد و دروغگویی

اثرات دروغگویی بر روی اعضای خانواده
بسیاری از اعضای خانواده زندگی شان تحت تاثیر عوارض روانی بیماری اعتیاد از جمله دروغگویی قرار می گیرد که به شدت بر روی نوع و کیفیت زندگی آنها اثر می گذارد. آنها ممکن است :

از بین رفتن اعتماد، احترام، شروع خشم و رفتارهای خشونت آمیز نسبت به فرد معتاد
سخت شدن ارتباط و روابط صادقانه و متقابل
احساس تحقیر شدن، نا امیدی و خستگی چون همیشه با انکار، توجیه، دروغ گویی و خشم معتاد روبرو هستنند
در مورد درست بودن افکارشان شک کرده و تصور می کنند که شاید آنچه که می بینند، می شنوند و یا احساس می کنند تماماً خیال واهی است و حقیقت ندارد. آنها ممکن است فکر کنند شاید چیزهایی که فرد معتاد می گوید درست باشد و این آنها هستند که در اشتباه ند.
برای کنار آمدن با مشکل اعتیاد فرد مبتلا، از مکانیسم مشابه انکار استفاده می کنند. بنابراین آنها با دروغ و دستکاری حقیقت بر روی مشکل اعتیاد فرد مبتلا به منظور حفاظت از انسجام خانواده و حضور در اجتماع سرپوش می گذارند. به قول معروف مثل کبک سرشان را زیر برف پنهان می کنند تا کسی متوجه مشکل بزرگی که در خانواده دارند، نشود.
آنها مشکل اعتیاد راتشخیص می دهند، ولی اثرات آن را بر روی خود انکار می کنند. سعی می کنند حواس خود را به جاهای دیگر مشغول کنند.

راههای صحیح مقابله با دروغگویی
با پیشرفت اعتیاد در فرد مبتلا و پدیدار شدن اثرات منفی آن بقیه اعضا خانوادههم، در یک چرخه ویرانگر می افتند. آنها برای حفظ آبرو و مراقبت از خود و کانون خانواده، شروع به دروغ گویی می کنند. اما چگونه می توانید از سقوط خودتان در دام این بیماری جلوگیری کنید؟ چگونه می توانید با ناصادقی فرد معتاد مقابله کنید؟

۱. مهم این است که درک کنید که معتادان با دروغگویی، شخصاً نمی خواهند به شما لطمه بزنند. آنها از یک بیماری رنج می برند که هیچ قدرت یا کنترلی بر آن ندارند و ناصادقی، راهی برای انکار اعتیاد و حفاظت از مصرف مواد مخدر شان است.
۲. این تنها شما نیستید که در معرض فریبکاری و ناصادقی فرد مبتلا به اعتیاد تنها قرار دارید. آنها برای مخفی کردن شدت اعتیادشان دروغ می گویند. آنها می ترسند که دیگران ممکن است بفهمند معتادند و هر کاری را انجام خواهند داد تا به عنوان یک فرد عادی در دنیای اطرافشان شناخته شوند.
۳. با آنهابحث نکنید، التماس و زاری نکنید یا سعی نکنید به آنها ثابت کنید که دارند به شما دروغ می گویند زیرا بحث کردن با آنها فقط شما را خسته و سرخورده کرده و موجب اتلاف انرژی شما می گردد. در واقع یک معتاد معتقد است که دروغ (آنچه که آنها می گویند) نسخه ای از حقیقت است و شما نمی توانید آنها را به نحوی دیگر متقاعد کنید زیرا آنها صادقانه دروغ هایی که می گویند باور دارند. به این امیدوار نباشید که اگر آنها را متقاعد به دروغگویی بنمایید آنها دست از کارهای خود برداشته ومصرف مواد مخدر خود را متوقف نمایند. به یاد داشته باشیدتا زمانی که آنها از این بیماری رنج می برند، ملزم به دروغ و فریبکاری هستند.
۴. شما قدرت کنترل و یا توقف بیماری اعتیادشان را ندارید!اما تنها چیزی که شما قدرت آن را دارید این است که حقیقت را بگوئید و به خودتان اجازه ندهید گرفتار ناصادقی آنها شده و برای حفاظت از آنها به دروغگویی بپردازید.
۵. شما می توانید نحوه رفتار و واکنش هایتان را نسبت به کارهای متقلبانه آنها، کنترل نمایید. به عنوان مثال شما می توانید یا انتخاب کنید که بخواهید آنها را متقاعد به ترک اعتیاد بنمایید و در این راه به هر آب و آتشی دست بزنیدیا بپذیرید آنها از یک بیماری رنج می برند که شما قدرت و کنترلی بر روی آن ندارید. بسیاری از اعضای خانواده، یک عمر را صرف تلاش برای متقاعد کردن معتاد به تغییر سپری می کنند و تقریباً همیشه دست آوردی جز احساس بدبختی و جنون نداشته است!
۶. اعتیاد یک بیماری است توام با دروغگویی و فریبکاری، به خاطر عوارض مضرو تغییرات شیمیایی ایجاد شده توسط سوء مصرف مواد مخدر بر مغز موجب تسلیم شدن فرد به بیماری می شود. این بیماری ممکن است موجب انحراف در افکار و بروز رفتار بی عقلانه در فرد مبتلا شود. معتادان در انکار وضعیت شان زندگی می کنند، در واقع آنها نمی تواند بین حقیقت و خیال تفاوت قائل شوند. آنها در دنیایی از توهم زندگی کرده و فکر می کنند واقعی است به طوری که دروغ ها و ناصادقیشان را به عنوان واقعیت باور دارند. علاوه براین، اعتیاد یک بیماری سخت است به ویژه وقتی که آنها قدرت انتخاب و کنترل خود را کاملاً از دست داده باشند؛ در این شرایط آنها سعی خواهند کرد به هر وسیله ممکن حقیقت را دستکاری نموده و فریبکاری داشته باشند تا از خود در برابر این حقیقت زجرآور (سختی ترک اعتیاد) محافظت کنند. متاسفانه اعضای خانواده نیز تحت تاثیر قرار گرفته و به همان اندازه از این بیماری رنج می کشند. آنها سعی می کنند تا عزیزشان به ترک اعتیاد اقدام کند و در این راستا تحت تاثیر واکنشهای بیمارگونه فرد مبتلا قرار گرفته و زندگی آنها نیز قربانی همین تلاشهای بی حاصل و آثار بیماری فرد معتاد می شود.
۷. اگر اعضای خانواده می خواهند که وضع زندگیشان بهتر شده و کمک نمایند تا فرد معتاد پاک شده و بهبود پیدا کند، اولین قدم را باید آنها بردارند. تا آنجا که می توانید راجع به بیماری اعتیاد آگاهی کسب نمایید. فقط حرفش را نزنید، سعی کنید آنها را به مرحله عمل برسانید. این از هر کار دیگری که شما برای یک فرد معتاد انجام می دهید موثرتر خواهد بود. سپس باید اقرار کرده و بپذیرند که در برابر بیماری اعتیاد عاجز بوده و قدرتی ندارند تا بتوانند معتاد را مجبور به ترک اعتیاد و تغییر در رفتارشان نمایند. فقط با قبول این واقعیت است که می توانند از رنج این بیماری نجات یابند و پذیرفتن این حقیقت قدم اول بهبودی انجمن اعضای خانواده می باشد. از این طریق هم خانواده و هم فرد معتاد شانس بیشتری برای بهبودی خواهند داشت و علاوه بر این اثرات مخرب بیماری فرد مبتلا به آنها هرچه کمتر می شود.

نظرات
05 دسامبر 2019 :: ساعت 08:36
تقویم رومیزی شیک ۹۹

بسیار عالی با تشکر

نام و نام خانوادگی  
آدرس ایمیل  
آدرس سایت