نایت ملودی » اخبار » سیاست » از قالیباف و احمدی نژاد در دولتم استفاده می‌کنم

حجت الاسلام باقر خرازی

برخی به قاعده و برخی بی قاعده. عده ای از این نمد به دنبال کلاهی برای خود و اطرافیانشان هستند و عده ای هم واقعاً احساس تکلیف کرده اند و می روند تا باری را از زمین بردارند. اما به هر حال این مقتضای انتخابات است و الزامات خودش را دارد.
حجت الاسلام باقر خرازی دبیرکل حزب ا… ایران هم یکی از کسانی است که سالهاست در عرصه سیاست به انحای مختلف حضور دارد و هر از گاهی هم به نحو ملموس وارد دنیای انتخابات می شود؛ یا از کسی حمایت کرده است یا مثل این بار تصمیم گرفته است خودش وارد گود انتخابات شود.
به بهانه حال و هوای این روزها و حاشیه های آن، گفت و گویی را با وی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.

آقای خرازی گویا این بار خودتان قصد ورود به عرصه انتخابات را دارید و آماده می شوید که با رقبا دست و پنجه نرم کنید. چه اتفاقی افتاد که یکباره تصمیم گرفتید نامزد ریاست جمهوری شوید پیشنهاد از طرف بزرگان و افراد خاص بوده یا اتفاق خاصی افتاده؟
– ما طلبه ها وقتی لباس می پوشیم، با خودمان عهد می کنیم آنچه که از دین می فهمیم عرضه کنیم و آنچه که عرضه می کنیم را اجرا کنیم. آنچه که وظیفه است این است که بر اساس مبانی فقهی چه در باب فقه فردی و چه در باب فقه جمعی و حکومتی تشخیص دادم این شرایط، شرایطی است که الزاماً وارد صحنه انتخاباتی نظام بشوم و بتوانم درواقع چهره روحانیت را از یک طرف و چهره واقعی حزب ا… و چهره لبخند حزب ا… را عرضه کنم. بزرگترین خدمت من این است که حداقل واقعیت جوهره تشکیلاتی حزب ا… را برای مردم عرضه کنم. وظیفه من این است و این چیزی است که هیچ یک از کاندیداهای موجود در کشور نمی تواند انجام دهد .
اما من اگر الان کسی را پیدا نمایم که بتواند این کار را انجام دهد، یک لحظه ادامه نمی دهم. همینطوری که با شجاعت جلو می آیم، با شجاعت هم عقب نشینی خواهم کرد. من با صراحت عرض می کنم هیچکس را نداریم که بتواند اولاً مبانی تشکیلاتی دینی را فهمیده باشد، ثانیاً این مبانی تشکیلاتی را با مبانی حکومتی دین تطبیق دهد. من بعد از ۳۰ سال، ۳۵ سال که زحمت کشیده ام متوجه شده ام، مبانی اش را تدوین کرده ام. من باید این کار را انجام دهم. چه به قدرت برسم چه نرسم، چه در این راه به شهادت، یا نرسم. من وظیفه ای جز این ندارم.

چه شد که این اندازه احساس تکلیف کردید؟
– الان عرضه معارف تشکیلاتی دین از یک طرف و عرضه مبانی حکومت دینی از طرف دیگر و انطباق این دو با همدیگر، و از طرف سوم ایجاد جاذبه بین تشکیلات و حکومت دینی نسبت به واقعیت های دین از طریق مردم و تحریک مردم برای اینکه بتوانند با بنیادهای دینی شان به کشورملی شان به ملت خدمت بکنند یک وظیفه شرعی عینی برای من شده است.
با صراحت می گویم بنده به فقاهت اجرایی معتقد هستم. هیچ ترسی از گفتن این جمله ندارم. ممکن است خیلی ها برای این جمله من رأی به من ندهند خب ندهند، من وظیفه ام این است که بگویم دین برای اجرا آمده، هم در بعد فردی هم در بعد تشکیلاتی هم در بعد حکومتی.
دین که برای دستشویی رفتن و برای خوابیدن و برای ازدواج کردن برنامه دارد برای اداره جامعه مبنا ندارد؟ حرفی بزنید که در دنیا به ما نخندند. من با صراحت می گویم عده ای در مسؤولان کشور هستند که اعتقاد چندانی به حضور دین در حوزه اجرا ندارند. کسانی هستند که تیغ جراحی گرفته اند و دین را جراحی می کنند.

در واقع تاکیدی دوباره بر سیاسی بودن دین؟
– رجل سیاسی که ما می گوییم باید اول دینی باشد مگر نمی گویید که سیاست ما عین دیانت ماست. مگر نمی گویید که سیاست ما عین فقاهت ماست. اگر سیاست ما عین دیانت ما شد، چطور شما رجل سیاسی را تأیید می کنید در حالی که طرف مقابل، تفقه دینی و فقاهت دینی ندارد. چون تفکر سیاسی که او دارد به درد غرب می خورد یا به درد شرق می خورد؟ این که نمی شود.

آیا ورود آقای موسوی و کروبی را به انتخابات ۸۸ در همین چارچوب ارزیابی می کنید؟
– آقای موسوی و کروبی خدمات زیادی به انقلاب کردند. ناجوانمردی است که خدمات شان را در نظر نگیریم. بخاطر همین هم هست که مقام رهبری کمترین اجازه برخورد با این دونفر را ندادند. حریمی که مقام معظم رهبری نگه داشتند، حریم حفظ آنها بود. خدماتی که آنها کردند تعدیل ناپذیر است.
من فکر می کنم آقای موسوی و کروبی ولایت مطلقه را قبول نداشتند. ایرادشان همین است. وقتی ما در حوزه اجرا جایی برای ولایت دینی قائل نیستیم، این حرفها را می زنیم. آنها فکر می کردند مقام ریاست جمهوری، وکالت جمهوری است در حالی که این جور نیست، ریاست جمهوری، ولایت اجرایی است و در ولایت، تغییرات معیار است و هرچه که عالی نظام، که ولی حاکم جامعه است می گوید، ولی اجرایی باید بپذیرد. این نمی شود که ولی فقیه یک طرف باشد و دیگران که کاندید هستند یک حرف دیگر. آقای مهندس موسوی با این نگاه، چه طور می خواستند دولت را ۴ سال یا ۸ سال اداره کنند. وقتی ایشان می گوید من قبول ندارم، یعنی من یا ولایت فقیه را قبول ندارم یا به الزامات ولایت فقیه باور ندارم. اما هنوزهم معتقدم ایشان برای نظام می تواند مفید باشد.

نظرتان درباره آقای قالیباف چیست؟
– آقای قالیباف عبد صالح خداست. ایشان برای انقلاب زحمت زیاد کشیده اند. ایشان یکی از بهترین سردارهای نظام در جنگ بود. خدمات ایشان در جنگ کم نظیر است. ایشان خودشان را برای این انقلاب واقعاً هزینه کرده است. زمانی که در نیروی انتظامی تشریف بردند، خیلی نظم پیدا کرد آنجا. همه هم این قضیه را می دانند. اصلاً نیروی انتظامی ما زمانی نیروی انتظامی شد که ایشان تشریف آوردند و آنجا خدمت کردند. در شهرداری تهران هم بسیار خوب عمل کرد. واقعاً فرد صالحی است و این اتهاماتی که مثلاً می گویند ۱۱ هزار میلیارد تومان هزینه شده تا آقای قالیباف برای انتخابات خوداستفاده کند، این ها را باور ندارم.
البته در هر سیستمی ممکن است دزدی هایی داشته باشیم. من هم اگر شهردار بشوم ممکن است زیر دستانم آدم های ناسالمی باشند. این، لزوماً به من ارتباطی ندارد. مگر در دولت آقای احمدی نژاد، آدم مشکل دار نبود؟ پس بگوییم آقای احمدی نژاد دزدی کرده؟ نه.
ایشان هم در روزنامه حزب ا… بوده است و برای روزنامه حزب ا… خیلی خدمت کرده است و به گردن ما بسیار حق دارد. چون حزب ا… مال همه است و من تا وقتی که خود ایشان اظهار تمایل نکرد که روزنامه را به من برگرداند، من از ایشان هیچگونه تقاضا نکرده ام. خودشان هم می دانند. اگر خلاف می گویم اعلام کنند. با اینکه به من خیلی فشار می آوردند که روزنامه را از ایشان بگیرم اما این کار را نکردم تا اینکه خودشان دوباره این روزنامه را به من برگرداندند. ما برای بار دوم قبول کردیم و در روزنامه حزب ا… سعی کردیم که حریم ایشان را به شدت نگه داریم. البته این به این معنا نیست که ما انتقاد نکنیم. انتقاد می کنیم. در عین حال هم در انتخابات آینده با ایشان ائتلاف نمی کنیم. بخاطر اینکه ایشان یک طرف قضیه است. حزب ا… مال همه است. اگر من بیایم، برای همه خواهم آمد. من از ایشان استفاده خواهم کرد. آقای قالیباف تجربه های بسیار خوبی دارد. قطعاً اگر دولت تشکیل دهم، ایشان یکی از شخص هایی است که در رأس امور دولت من خواهد بود.

در دولت تان از آقای احمدی نژاد هم استفاده خواهید کرد؟
– بله البته داستان دولت احمدی نژاد این بود که سوار بر کشتی روحانیت شد و بعد که به مقصد رسید، بلافاصله روحانیت را از کشتی پیاده کرد. من با ایشان از قبل از انتخابات دوره اول، مخالف بودم. دلیلش هم این بود که من در سفرهای استانی کنار آقای رضایی در دوره اول بودم. آقای رضایی می تواند این را اعلام کند. من در جلسه ای بودم، آقای احمدی نژاد که آمد من از جلسه بیرون رفتم. حاضر نشدم با ایشان ملاقاتی بکنم. چون دقیقا ایشان را می شناختم و ایشان هم می دانست که دقیقاً من می شناسمش. ما یک دفتری در تهران داشتیم که از شهرداری اجاره کرده بودیم. آقای احمدی نژاد ۴ بار رئیس منطقه را دیده بود که این خانه را از آقای خرازی بگیر. در حالی که ما آنجا را اجاره کرده بودیم. ایشان می دانست که در حزب ا… نمی تواند نفوذ کند. دلیل دیگر هم این که در همان ماه اول که رئیس جمهور شد، امیدشان این بود که روزنامه حزب ا… بخاطر مشکلات مالی که دارد دیگر چاپ نشود. آقای صفار هرندی با من یک جلسه ای داشت یک آقایی به اسم آقای «م» که نیروی ایشان بود، پیشنهاد کردند که عنوان روزنامه حزب ا… را کنار بگذارید و عنوان دیگری بگیرید. آن وقت ما همه امکاناتی را به شما خواهیم داد. من به آنها گفتم که تمام شرق و غرب عالم را، کوه و خورشید و ماه را در کف دستانم قرار بدهید، بنده از عنوان حزب ا… دست بر نخواهم داشت. من وظیفه ام این است که این عنوان را حفظ کنم و نگذارم که بیش از این، ملعبه سیاست بازان کشور بشود. بلافاصله هم بعد از این جلسه جواب منفی من را که دیدند، ۶ عدد از مجلات ما را لغو امتیاز کردند. به عداوت این کار را کرده اند. در دادگاه هم محکوم شده اند. ما هم مجلات را چاپ کرده ایم با وجود حرفهای ایشان. در طول این چندسال هم وزارت ارشاد هیچ کمکی جز حداقل یارانه، آن هم در رتبه نهم، به ما نکردند. حتی به ما آگهی نیازمندی ها هم نمی دهند.

اما شما خودتان هم درخواستی نکرده اید و به سمت آقای احمدی نژاد نرفته اید؟
– خیر. نرفته ام. من اصلاً به ایشان اعتقاد نداشته ام و از اول می دانستم که ایشان به دنبال دین جدا از روحانیت است. اشکال ایشان این است که به روحانیت اعتقادی ندارد. برخی ها چون با روحانیت بی سواد کار می کرده اند، فکر می کردند که همه آخوندها بی سوادند. همه آخوندها مزاحم و به دنبال قدرت هستند. فکر نمی کردند که روحانیت این چیزها نیست و چیزهای دیگری در حوزه وجود دارد.

قبول دارید که آقای مشایی دارد صحنه گردانی می کند؟
– آقای مشایی کوچکتر از این حرفها است. صحنه گردان شخص خود آقای احمدی نژاد است. جبهه دفاعی آقای احمدی نژاد برای این است که بتواند رأی های خاکستری را جمع کند. آقای مشایی یک مهره سوخته است. آنقدر خواهد سوخت که آقای احمدی نژاد بتواند دوباره به قدرت برگردد. آقای مشایی کوچکتر از آن است که بخواهد رئیس جمهور شود. نه قدرت اجرایی آقای احمدی نژاد را دارد و نه قدرت بیانی او را و نه آن سیاست و تیزهوشی ایشان را دارد. اصلاً این حرف ها نیست. آقای احمدی نژاد فقط او را یک تابلو و پیراهن عثمان کرده است برای حذف رقبا و جذب آرای مردم. مطمئن باشید که آقای مشایی هم به انتخابات نخواهد آمد و نفر بعدی شخص دیگری است.

اجازه بدهید به بحث حزب ا… برگردیم. فکر می کنید قدرت تشکیلاتی حزب ا… چقدر است؟
– در آینده خواهید دید. ما بیش از یک میلیون آدم داریم. از بعضی از مقامات ارشد نظام آمده اند دیده اند. این ها نیروهای حزب ا… هستند. کاملاً پرونده دارند، منتهی همه را در مخزن نظام مخفی کرده ایم. در آینده بلد هستم که آنها را در انتخابات وارد صحنه بکنم. اینها ذخیره تشکیلات حزب ا… هستند و نه ذخیره دولت حزب ا… و آن کس هایی که باید بدانند می دانند. اطلاعات در کشور خوب می داند. سپاه خوب می داند. همه خوب می دانند منتهی به روی خود نمی خواهند بیاورند. آن موقعی که مانور حرکت های تشکیلاتی حزب ا… شروع شود به همگان ثابت خواهم کرد که دیگران چه جوری حرکت می کنند و حزب ا… چه جوری حرکت خواهد کرد.

بحث تریبون حزب ا… چه خواهد بود. به هر حال هر حرکت انتخاباتی تریبون می طلبد.
– روزنامه حزب ا…، تریبون حزب است.

به نظر می رسد که روزنامه حزب ا… نتوانسته جای خود را باز کند. مثلاً تیراژ لازم را ندارد.
– نکته اول این است که حزب ا… در خدمت خرازی نیست. خرازی در خدمت حزب ا… است. شما مطمئن باشید تا پایان انتخابات، روزنامه حزب ا… هیچگونه طرفداری از خرازی نخواهد کرد. من خودم را بر حزب ا… تحمیل نمی کنم. حزب ا… باید بارش را بر روی دوش من بگذارد. اکنون هم دارم با شما مصاحبه می کنم و هیچ وقت با نیروهای خودم مصاحبه نخواهم کرد. این درس بزرگی برای آینده است که در حزب ا… همه باید خودشان را فنا کنند نه اینکه حزب ا… را برای ریاست، در اختیار خود بگیرند. نکته دوم امکانات مالی من بسیار محدود است. من از هیچ کسی پول نگرفته ام. خودم شخصاً روزنامه حزب ا… را اداره می کنم. کسانی که به من محبت دارند کمک می کنند. اینها را در حد محدودی دارم آماده می کنم. نکته سوم این که، این جوری ها هم که شما می گویید نیست. طوفان تیراژ حزب ا… تا یک ماه دیگر آغاز خواهد شد و تیراژ آن به یک میلیون نسخه خواهد رسید و در ۱۶ صفحه هم چاپ خواهد شد. روزنامه و هفته نامه های شهرستانی ما هم بیرون خواهد آمد. الان روزنامه حزب ا… به زبان انگلیسی به صورت اینترنتی هر روز منتشر می شود و به صورت هفتگی، چاپ هم می شود. به زودی به زبان عربی هم چاپ خواهد شد.
ما تقاضا کرده ایم که به ۶۰ زبان زنده دنیا روزنامه حزب ا… را چاپ کنیم. حزب ا… لبنان این کار را دارد انجام می دهد. مسیحیت به ۶۰ زبان دنیا دارد پیام خود را به دنیا نشان می دهد. اما وزارت ارشاد آقای احمدی نژاد، با انتشار محتوای حزب ا… به ۶۰ زبان دنیا مخالفت می کند. هیأت نظارت مخالفت کرده است.

اگر رئیس جمهور شدید آیا از ظرفیت رسانه های دولتی برای تبلیغات استفاده خواهید کرد؟
– دولت اصلاً رسانه نمی خواهد من تمام رسانه ها را به مردم واگذار می کنم. دولت حداقلی درست می کنم. دولت رسانه می خواهد چه کند؟ مگر صدا و سیما نیست؟ بقیه رسانه ها و دولت آزاد خواهند شد. بنابراین بخش روزنامه و همه خبرگزاری ها به بخش خصوصی واگذار خواهد شد.
من البته با صراحت می گویم که برای حذف کردن نیامده ام. من بهترین ها را در بهترین جا قرار خواهم داد، چه چپ باشد، چه راست. چه تیپ دولت باشد، چه تیپ غیر دولتی. اینها فرقه های انقلاب هستند. صندلی را به هیچ کس نخواهم فروخت. صندلی را به کسی خواهم داد که شرعاً متصدی او باشد. کسانی که در تشکیلات حزب ا… هستند، در دولت من حضور ندارند. تشکیلات حزب ا… به عنوان تشکیلات سایه عمل خواهد کرد. برای اولین بار دولت را مدیون تشکیلات خواهم کرد نه تشکیلات را مدیون دولت. این خودش مدل جدیدی است و من دنبال این می گردم. این دولت همیشه موفق خواهد بود.

یعنی اجازه می دهید رسانه ها به سادگی انتقاد کنند؟
– من عاشق انتقاد هستم. همینطور که خودم انتقاد می کنم انتقاد هم می شنوم. من دقیقاً می خوانم و حرف ها را گوش می کنم. اصلاً مگر می شود ما انتقاد نپذیریم. من عاشق آزادی فکر هستم. منتهی به حدی که به مقدسات جسارت نشود. متأسفانه در دوره آقای خاتمی به قدسیات حمله شد. اگر کسی به قدسیات حمله کند به شدت با او برخورد می کنم. خرازی را می خواهند بکوبند آزاد هستند اما آزادی در حدی نیست که قدسیات را بهم بریزد.
خود را بخاطر دنیای دیگران از بین نمی برم. هرگز این کار را نمی کنم. من قدرت را برای دین می خواهم نه دین را برای قدرت. ارزش ها را با منطق گسترش می دهم. می گویم زن با بدحجابی به کمالات نمی رسد. همسر من فوق تخصص گوارش گرفته است. چادر هم از سرش نیفتاده. چرا می گوییم کار علمی با حجاب معارض است؟ منتهی ما مردها خودخواه هستیم. از خودمان نمی خواهیم بگذریم. به زن می گوییم که تو از خودت بگذر. مشکل اسلام نیست، مشکل مسلمان است. من می گویم زن در صدر است و در صدر خود قرار بگیرد و صدر من این نیست که زن در خانه بنشیند. همسر من صبح ساعت ۶ صبح می رود بیرون ۱۰ شب به خانه بر می گردد. برای همسرم مستخدم گرفته ام. موقعی که درس می خواند، من لباس های همسرم را می شستم. کدام از این شخصیتها که طرفدار مدرنیزم هستند با همسرش این گونه رفتار می کنند؟ آقای اوباما همسرشان این جوری زندگی می کند؟
من معتقد به لباس ملی هستم و معتقد هستم که ملیت ایرانی من، ملیت فوق العاده ای است. همانطور که اقوام آن دارای یک لباس خاص هستند، تمام ملت من هم می تواند یک لباس ویژه داشته باشند و این لباس را هم به رفراندوم خواهم گذاشت و کل مردم به آن رأی خواهند داد و مردم احترام آرای خود را خواهند داشت.

وضعیت فعلی حجاب را چطور ارزیابی می کنید؟
– کار از بدحجابی گذشته و به بی حجابی کامل کشیده شده است. متأسفانه در دولت آقای احمدی نژاد هم این اتفاق افتاده.

البته در در دولت آقای خاتمی هم بی حجابی زیاد بود.
– به هیچ وجه در حد این دولت نبود. آنها خط شکنی کردند، اینها خط را گذراندند.
بعضی ها مأموریت دارند که ایجاد بدحجابی بکنند چون حجاب خط اول ما است اگر این شکسته شد دیگر هیچ چیزی باقی نخواهد ماند. حجاب نه تنها حریم فردی است بلکه حریم دولت اسلامی است. حجاب فقط برای یک فرد نیست. افراد حجاب هایشان جمع شود، می شود حجاب کل نظام. وقتی با حجاب مبارزه می کنند، در واقع دارند با نظام مبارزه می کنند. کسانی که با نظام بد هستند بدحجاب بیرون می آیند. ما اگر به زن فهماندیم چه خطری تهدیدش می کند، این کار را نخواهد کرد.

نظرات
نام و نام خانوادگی  
آدرس ایمیل  
آدرس سایت